کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
حدیث بیست و پنجم ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

حدیث بیست و پنجم
و بالسند المتصل الی الشیخ الجلیل رئیس المحدثین محمد بن یعقوب الکلینی(طاب ثراه) عن محمد ین یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن یحیی بن سلیم الطائفی عن عمرو بن شمر الیمانی یرفع الحدیث الی علی (علیه السلام).
قال قال رسول الله( صلی الله علیه و آله) الصبر ثلاثه: صبر عند المصیبه ، و صبر علی الطاعه ، و صبر عن المعصیه فمن صبر علی المصیبه حتی یردها بحسن عزائها، کتب الله له ثلاثمائه درجه ، ما بین الدرجه الی الدرجه کما بین السماء و الارض ، و من صبر علی طاعه کتب الله له ست  مائه درجه مابین الدرجه الی الدرجه کما بین تخوم الارض الی العرش ، و من صبر علی المعصیه ( عن المصیه خ ل) کتب الله له تسع مائه درجه ما بین الدرجه الی الدرجه کما بین تخوم الارض الی منتهی العرش.
ترجمه:
شیخ جلیل رئیس المحدثین محمد بن یعقوب کلینی از علی (علیه السلام) روایت می نماید که رسول الله (صلی الله علیه و اله) فرمود: صبر بر سه قسم است: صبر در مقابل مصیبت و صبر بر انجام طاعت و صبر (خودداری) در مقابل گناه.
کسی که در معصیت صبر کند و بحسن تامل بگذراند ، خداوند برای و سیصد درجه بنویسد که مابین هر درجه ای مانند فاصلۀ آسمان و زمین است ، و هر که بر زحمت طاعت نماید خداوند برایش ششصد درجه نویسد که مسافت بین هر درجه ای به اندازۀ قعر زمین تا عرش باشد.
و فردی که در مقابل گناه صبر نماید خداوند برایش نهصد درجه نویسد که مسافت بین آنها به اندازۀ مسافت قعر زمین تا منتهای عرش است.
«بیان»
فرمایش او (علیه السلام): (الصبر ثلاثه) بدان ایدک الله تعالی که این حدیث شریف از چندمورد محل بحث است.
اول در صبر و اینکه صبر از خواص انسان است.
دوم : در حقیقت و ماهیت صبر.
سوم:  در اقسام و مراتب صبر.
چهارم: در اسباب حصول صبر و اموری که آن را تقویت می کنند.
اما اول از خدا که بهترین یاری کنندگان است یاری می جوئیم: و می گوئیم آیات و اخبار داله بر فضیلت و علو مقام قابل شمارش نیست زیرا در مواضع عدیدۀ قرآن مجید آیاتی است که حقتعالی صابرین را مدح و ثنا گفته است مانند فرموده اش:
( و تمت کلمه ربک الحسنی علی بنی اسرائیل بما صبروا) (1)
و ( و اصبروا ان الله مع الصابرین) (2)
و (اولئک یوتون اجرهم مرتین بما صبروا) (3)
و (انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب) (4)
و نیز خدای سبحان ظفر و نصرت را بر صبر مربوط نموده و فرموده است:
( بلی ان تصبروا و تتقوا و یاتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسه آلاف من الملائکه مسومین)(5)
و نیز خدای سبحان برای صابرین مقاماتی را جمع نموده که برای غیر آنها مع ننموده است و آنها را به کراماتی گرامی داشته و فرموده.
(اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمت و اولئک هم المهتدون)(6)
پس هدایت و رحمت و صلوه مجموعا برای صابرین است و اگر برای صابرین فضیلت  و کرامت دیگری هم فرض نشود همین مقامات برای آنها  کافی خواهد بود چنان که واضح است الی غیر ذلک آیات دالۀ بر فضیلت و بر ثمرات مترتبۀ بر صبر . یکی از آنها قول پروردگار سبحان در سوره الم سجده : ( و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون)
پس خدای سبحان به خاطر صبرشان پیشوایان راهنما را از بین صابرین برگزیده است، گفته شده که صبر در قرآن کریم بیش از هفتاد موضع ذکر شده است و نیز اخبار دالۀ بر فضیلت صبر جداً بسیار است به طوری که از متواترات معنویه شمرده شده و در این جا به بعض آنها اشاره می کنیم.
اول در کافی به اسناد خود از حضرت صادق (علیه السلام) روایت می کند: ( الصبر راس الایمان) (7)
دوم: در همان کافی از علی بن الحسین (علیه السلام) روایت می نماید: ( الصبر من الایمان به منزله الراس من الجسد فاذا ذهب الراس ذهب الجسد کذلک اذا ذهب الصبر ذهب الایمان) (8)
و اخبار بسیاری به این مضمون رسیده است که مقصود از آنها (و الله اعلم) این که ایمان جز به صبر در قلب قرار نخواهد گرفت و دوام پیدا نمی کند.
و روایاتی که دلالت دارد بر این صبر از گناه سپری در مقاب عذاب خداوند است ، خیلی زیاد است.
سوم:  در کتاب وافی از فقیه به اسناد خود از حضرت صادق (علیه السلام) روایت می کند: ( من ملک نفسه اذا رغب ، و اذا ذهب و اذا اشتهی و اذا غضب و اذا رضی حرم الله جسده علی النار) (9)
و روایاتی که تلخی صبر را می رساند نیز بسیار است:
یکی از آنها در کتاب وافی از فقیه به اسناد خود از ثمالی از ابوجعفر (علیه السلام) روایت می نماید: که چون مرگ پدرم فرا رسید مرا به سینه اش چسبانید و فرمود: ( یا بنی اصبر علی الحق و ان کان مراً توف اجراً بغیر حساب) (10)
و دیگر در کتاب کافی از ابی عبدالله (علیه السلام) روایت شده که فرمود: ( انا صبر و شیعتنا اصبر منا) (11)
عرض کردم : فدایت شوم چگونه ممکن است شیعیان شما صابرتر از شما باشند ؟ فرمود: ما بر آنچه می دانیم صابریم و شیعیان بر آنچه نمی دانند صبر می کنند. الی غیر ذلک از اخبار کثیره ای که دلیل بر فضیلت صبر است علاوه بر آنکه صبر اصل ایمان و سپر از عذاب خدای تعالی می باشد و احصاء جمیع آنها در مقام امری است طولانی و خارج از وضع این کتاب پس باید اکتفا کنیم بر آنچه تلاوت شد و شروع کنیم در بیان اینکه صبر از صفات مختصۀ انسان است. پس می گوئیم برای ملائکه و حیوانات از صبر نصیبی نیست زیرا برای ملائکه قوت شهویه و غضبیه وجود ندارد که محتاج به قوۀ مقاومۀ با آنها و مقتضیات آنها باشند و با شهوت و غضب مدافعه کنند و خود را از پیروی آنها متوقف سازند و نیز برای بهائم عقل و  ایمان و تکلیف نیست که محتاج به قوۀ تصادم با شهوت و غضب باشند و مقتضیات آنها را رد نمایند تا ایانکه پایداری این قوه را در مقابل مقتضای شهوت و غضب صبر نامند.
پس شهوت و غضب بر بهائم مسخر آنها هستند و باعث حرکت و سکون آنها جز شهوت چیز دیگری نیست.
اما انسان چون جامع موجودات عالم است تمام قوای ملکوتیه و حیوانیه و غیر آنها از صفات مختصه انسانیه مانند صبر و حلم و زهد و عفت و حکمت و شجاعت و غیر ذلک از صفات مختصه به انسان در او به ودیعه گذاشته شده است و از همین جهت خدای تعالی او را به تاج کرمنا مشرف گردانید و فرمود:
( و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلاً) (12)
اما حقیقت صبر را به این که صبر عبارت است از حبس نفس از چیزی که حبسش نزد شرع و عقل مقتضی باشد معرفی کرده اند.
و غزالی در کتاب احیاء گفته است: ( صبر عبارت است از ثبات لشگری در مقابل لشگر دیگر که برای قتال با یکدیگر ایستاده اند تا با مقتضیات و مطالب یکدیگر ضدیت کنند).
و نیز تعریف آن به این که قوه ای است در نفس کۀ انسان بوسیله آن بر عدم اظهار انفعالاتش در مقابل آن چه مخالف طبع او است قادر می گردد ممکن است به این بیان که خدای تعالی در انسان دو قوه قرار داده است که از آن ها به نفس لوامه و اماره تعبیر می شود اولی از نیروی عاقله سرچشمه می گیرد و دومی از قوه شهوت و غضب بر انگیخته می شود و آنها همیشه با یکدیگر در منازعه و مجادله هستند تا بالاخره یکی از آنها دیگری را مقهور سازد و دراین هنگام برای مقهور علیه حکمی نیست بلکه اسیر و محکوم علیه خواهد بود.
پس عاملی که منبعث از نیروی عقل و ایمان است و با منافات نفس و آنچه مخالف طبع است مقاومت می کند صبر نامیده می شود.
و شک نیست که آن عامل صفتی است وجودی و از خواص انسانی چنان که بیانش گذشت.
اما اقسام صبر: صبر بر سه قسم است:
اول: صبر بر ترک گناه در موقع طغیان شهوت و غضب و اما در موقع عدم طغیان آنها اگر از گناه صرف نظر شود ، یا برای عدم میل است یا برای فقدان بعض از وسایل آنها و یا به علت وجود موانعی که در کار است زیرا در این مواقع اگر هم صدق گذشت از معصیت را بر او بپذیریم صدق اطلاق صبر را بر ترک گناه از او نمی پذیریم چنان که واضح است.
دوم: صبر بر انجام طاعات به مراعات کردن جمیع شرائط و موانع و اموری که در صحت یا کمال یا قبولی آنها مدخلیت دارد. مثل خلوص نیت و اجتناب از ریاء و عجب و نیز مانند تخلیه کردن نفس از صفات ذمیمه و زیور دادن آن به صفات حمیده مثل اتصاف به صفت تقوی که به وسیلۀ آن اعمال قبول می گردند ، چنان که فرمودۀ خدای تعالی است: ( انما یتقبل الله من المتقین) (13)
سوم: صبر بر بلاء و مصیبت و معنای صبر در اینجا اقتدار نفس است در وقت نزول بلاء و مصیبت بر عدم اظهار جزع، فزع و غیر اینها از چیزهائی که منافی شرع و عقل می باشد و قدرتی که نفس و زبان انسان را در این حالت از ارتکاب منافیات شرع و عقل حفظ می نماید صبر می نامند. چون این موقع از مواقعی است که شیطان بر انسان کاملاً چیره و مسلط می گردد و اگر قوت نفسانی که صبر نامیده می شود مقاوم نباشد شیطان انسان را از صراط مستقیم خارج می کند بلکه بسا می شود که از ایمان به کفر می کشاند.(اعاذنا الله عن ذلک).
صبر به اعتبار تحملش برای نفس به دو مرتبه سخت و آسان تقسیم می شود صبری که تحمل و دوامش برای نفس شاق و مشکل است تصبر نامیده می شود. و آن چه را نفس به اندک زمانی بدون شدت تحمل می کند صبر گویند. و صبر به وسیله قوت ایمان و یقین به آنچه خدای تعالی بر صابرین وعده داده است آسان می شود و نیز به اقسام مقام صابرین صبر بر سه قسم تقسیم می شود.
غزالی در احیاء العلوم می گوید:
یکی از عارفین گفته است: اهل صبر بر سه مقام هستند:
اول: ترک شهوت و این درجه تائبین است.
دوم: راضی بودن به مقدور و این درجه زاهدین است.
سوم: دوست داشتن آنچه را خدا برای او می خواهد و این درجه صدیقین است  و به زودی در کتاب محبت بیان خواهد شد که مقام محبت بالاتر از مقام رضا است چنان که مقام رضا از مقام صبر بالاتر است و گویا این اقسام در صبر خاص است که صبر بر مصائب و بلایا است.
بدان که صبر به اعتبار حکمش به واجب و مستحب و مکروه و حرام نیز تقسیم می شود. بنابراین صبر از انجام محرمات واجب و بر مکروهات مستحب و بر تحمل آزار ناروا ممنوع است. مانند کسی که دستش یا دست پسرش را قطع کنند و او صبر کند و ساکت باشد و نیز مانند کسی که به حریم خانوادگیش تجاوز شود ، و غیرتش تهییج شود و از اظهار غیرت خودداری نماید و از آن چه بر او وارد شود ساکت باشد، پس این صبر حرام است.
و صبر مکروه تحمل بر آزاری است که از نظر شرع مکروه شناخته شده پس در صبر کردن حکم شرع میزان است و به جهت این که صبر نصف ایمان است ، نباید خیال کنی که جمیع صبرها پسندیده است، بلکه مقصود از آن انواع مخصوصی از صبر است. انتها.
مولف: حکمت در خلقت قوه غضبیه در انسان، جلب منفعت و دفع ضررها است از وجود خویش وآن قوه مبدء حصول غضب و جرئت بر دفع مضار و شوق به تسلط بر اقران است و دارای دو طرف افراط و تفریط می باشد و حد وسط آن بین تهور و جبن ثابت است که از آن به شجاعت تعبیر می شود.
و هم چنان که ظلم و اذیت کردن به غیر شرعاً و عقلاً ممنوع و مخل به تعدیل قوه غضب می باشد، همچنین انظلام، یعنی ظلم از غیر در غیر محل خود شرعاً وعقلاً حرام گردیده ،  و مخل به تعدیل قوۀ غضیه می باشد زیرا ظلم کشیدن از آثار جبن است مگر اینکه قادر بر دفع ظلم از نفس خویش نباشد چنان که ظلم کردن از آثار تهور است.
و بسا که بر انسان امر در تشخیص موردی از موارد ظلم و انظلام مشتبه می گردد که از کدام قسمت می باشد و نمی داند که فعل فلانی ظلم بر غیر یا دفع ظلم از نفس خود یا جلب نفع برای نفس خویش است و هم چنان است امر در سایر صفات حمیده و ذمیمه از حیث اشتباه مصداق آنها مثل وقار و سکینه و گبر ، زیرا آنها بسیار اوقات با یکدیگر اشتباه می گردند و بسا می شود که انسان توهم می کند فعل فلانی دفع ظلم از نفس خودش می باشد با این که در واقع ظلم بر غیر است یا این که توهم می کند فلان حالت وقار است با این که در حقیقت کبر است پس لازم است برقوانین شرعیه عرضه کند شخصاً اگر از اهل خبره و از اشخاصی است که از فریب نفس در امان می باشد و یا به توسط دیگران که اهل خبر هستند.
  پس اگر از ممنوعات شرعیه یا از مکروهات آن به نظر رسید آن را ترک نماید و الا انجام دهد زیرا قوانین شرعیه میزان برای تشخیص این مطالب است سپس باید دانست . روایتی که ما در صدد شرح آن هستیم صریح در زیادتی اجر صبر بر ترک گناه از اجر صبر بر زحمت طاعت ، و زیادتی اجر صبر بر زحمت طاعت از اجر صبر در موقع مصیبت است.
و زیادتی اجر غالباً دلیل بر افضلیت چیزی است که اجر بر آن مترتب می شود نسبت به غیر ولی در بعض اخبار صبر را به دو قسم قرار داده اند، صبر بر بلایا و صبر بر ترک گناهان ، و از صبر بر طاعت ذکری نکرده اند چنان که در کتاب کافی از ابی جعفر (علیه السلام) است که فرمودند: صبر بر بلاء نیک و جمیل، و افضل ترین دو صبر خودداری از محارم الله است.
و در بعض اخبار بر فضیلت صبر بر بلایا اقتصار نموده و دو قسم دیگر را ترک کرده اند چنان که در کتاب کافی نیز به اسناد خود از ابی عبدالله (علیه السلام) روایت شده که در معنای کلام خدای تعالی : ( یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا) (14) فرمود: ( اصبروا علی المصائب) (15) و این بیان اهمیت این قسم از صبر و افضلیتش را از دو قسم دیگر می فهماند.
غزالی در کتاب احیاء العلوم گفته است: خودداری از اذیت مردم از اعلی مراتب صبر است ، زیرا در این موقع باعث دین ، و باعث شهوت و غضب جمیعاً او را کمک می نمایند.
و در موضع دیگر گفته است: صبر بر انواع بلاء از اعلی مقامات صابرین است.
و ابن عباس (رضی الله عنهما) گفته: صبر در قرآن بر سه وجه آمده : صبر بر اداء فرائض تعالی که برای آن سیصد درجه و صبر از محارم الله تعالی و برای آن ششصد درجه و صبر بر معصیت در اولین مرحله و برای آن نهصد درجه است و تفصیل این مرتبه نسبت به مراتب ما قبل برای آن است که هر مومنی قادر است در مقابل محارم صبر نماید.
اما صبر بر بلاء خدا را هیچ کس جز انبیاء قادر بر تحمل آن نیست چون بر نفس شدید است و در خور بضاعت صدیقین می باشد و از این جهت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: ( اسئلک من الیقین ما تهون علی به مصائب الدنیا) (16) 
پس این صبر، صبری است که مستند آن حسن یقین است. تا آخر کلامش.
مولف: اگر چه صبر در مصیبت و بلاء بر نفس شدید است چون قوه غضب از دفع آن عاجز است با این که شان جلب منفعت و دفع مضرات از نفس و در این حال مجتاج به قدرت و نیروی بیشتری است که بوسیلۀ آن با مقتضیات طبیعت مقاومت کند و نگذارد نفس متاثر شود و اثر انفعال در آن ظاهر گردد و لذا در بعض اخبار به ذکر صبر اقتصار کرده اند ولی باز هم مؤنه شکیبائی در آن از صبر بر طاعت و صبر بر ترک گناه خفیف تر است. زیرا صبر در اینها محتاج به شدت قدرتی است که صبر در بلایا احتیاج به آن ندارد. و آن استیلاء نفس است بر مقتضیات شهوت  و غضب که آنها را تحت امر خدای تعالی در آورد به خلاف صبر بر بلیات و مصیبات که نفس بوسیله قوت ایمان بدون مؤنه دیگر قادر بر مقاومت با آن است.
خلاصه ، صابرین در عبادت و گناه مانند افراد کشتی گیرند که گاهی فعالیت می کند که طرف را زمین بزند و خود سقوط نکند و صابرین در مصیبت و بلاء مانند آنهائی هستند که زمین نمی خورند و طرف را هم زمین نمی زنند.
پس از آنچه گفتیم و مثال زدیم روشن شد که چرا پاداش صابران در قمابل گناه و انجام اطاعات بیش از اجر صابرین در وقت نزول بلاء و مصائب است علاوه بر این که در بعض افراد بجهت قوت و استعداد نفس شکیبائی در مصیبت و بلاء بدون اکتساب و مجاهده حاصل است به خلاف صبر از معاصی و انجام طاعات که حصولش جز با قوت ایمان و یقین به مواعید الهی ممکن نیست.
و لذا بسیاری از متجبرین با وجود عدم ایمان و یقین به مواعید خدای تعالی صبر بر تحمل مصائب و بلایا را دارند و استقامت می ورزند ولی تحمل انجام طاعت و خودداری از معصیت را بر نفس خبیث خود هموار نمی سازند.
اما علت زیادتی صبر بر ترک گناه از پاداش صبر بر انجام طاعات چنان که گذشت شاید برای آن است که خود داری از گناه برای نفس از صبر بر انجام طاعات شدیدتر است. زیرا صدق صبر بر گناه موقوف بر تحقق جمیع اسباب معاصی و ارتفاع جمیع موانع آن است و ترک آن در انی هنگام جز با خوف از غضب و عقاب خدای تعالی ممکن نیست.
و شک نیست که حفظ نفس در موقع طغیان شهوت و غضب دشوارتر است بلکه گاهی ترک جمیع گناهان بر بعض نفوس جز نفوس زکیه قدسیه جداً متعسر و مشکل است. به طوری که ممکن است اصلاً خود را معذور تصور نمایند این است که غالباً حصول صبر از معاصی جز به ریاضات شاقه و مجاهدات صعبه ممکن نمی باشد تا کم کم نفس معتاد بر ترک آنها گردد و برای انسان ملکه و خلقی که ملازم تقوی است حاصل شود.
به خلاف صبر بر انجام فرائض . زیرا هر مومنی به مقتضای ایمانش بر مشقت آن صبر می نماید و در نفسش نسبت به انجام آنها مرارت و کراهتی حس نمی کند چنان که واضح است.
اما علت پیدایش صبر برای انسان چند امر است:
یکی از آنها خوف از عقاب و سخط خدای تعالی است از ارتکاب محارم یا ترک فرائض یا بی صبری در وقت نزول بلاء و این صبر شبیه به صبر عبید است بر امتثال اوامر و نواهی مولا که مبادا او را به علت تخلف کردنش مجازات نماید.
پس این عبد به جهت صابر بودن در مقابل اوامر و نواهی مولا استحقاق امنیت از سخت و غضب مولا را دارد.
و دیگر امید به رسیدن آن چه خدا برای صابرین بر بلاء و امتثال کنندگان اوامر و نواهیش آماده نموده است.
و سوم: محبت و شوق به لقاء پروردگار ، زیرا که هیچ کس به لقاء خدای سبحان نمی رسد جز به ارتیاض نفس و تحمل مشقت عبادت و اجتناب از آن چه مخالف رضای خدا است. و استقامت نمودن در وقت بلاء و مصیبت.
و صبر بر جمیع اینها اگر چه دراول امر برای بسیاری از مردم به جهت ضعف ایمان و عدم محبت حق تعالی در قلب و استیلای قوای حیوانیه بر نفس آنها مشکل است و لکن بعد از تقویت نیروی ایمان و تحصیل آن چه موجب محبت پروردگار است آسان می گردد.
چنان که از حالات و صبر بر انبیاء مخصوصاً ایوب (علیه السلام) و اوصیاء و اولیاء خدا روایاتی رسیده که موجب حیرت عقل می شود ، بلکه در شان بعض آنها ( که روح عالمی فدای تربت مرقد آنها گردد وارد شده است: ( لقد عجبت من صبرک ملائکه السماء) (17)
و اما آن چه صبر را قوت و نیرو می بخشد معجون علم و عمل است و مقصود از علم در اینجا فکر و تدبر نمودن در آیات و اخباری است که علو مقام صابرین و داخل بودن آنها را در رحمت رب العالمین و زیادتی پاداش آنها را می رساند و نیز می رساند که بهشت و نعماتش برای آنها آماده شده است.
و این که صبر در اخبار به منزلۀ سر برای ایمان قرار داده شده است چنان که گذشت و اتفاق جمیع عقلا بر نیکوئی آن و این که از صفات پسندیده است و این که رسیدن به نعمت های اخروی بلکه دنیوی جز بوسیله صبر ممکن نیست و الی غیر ذلک از امور دالۀ بر حسن آن چنان که به برخی از آنها در بیان فضیلت آن اشاره نمودیم و استیفاء جمیع آن ها لایق به این مختصر نیست.
و مقصود از عمل رفع علل کم صبری است و اقسامش به اختلاف اقسام صبر و به اختلاف صابرین مختلف است.
و چون علل مختلف می شود علاج نیز مختلف می گردد زیرا معنای علاج ضدیت با بیماری و ریشه کن ساختن آن است و در این مقام برای محبوبیت اختصار به یک مثال اکتفاء می کنیم.
پس می گوئیم: مثلاً زمانی که انسان در حال غضب محتاج بصیر است و مقهور غضب خود گردید به طوری که از شدت غلیان ، از فحش و بد گوئی و زدن دشمن اگر مانعی در بین نباشد نمی تواند خود داری کند راهی برای رفع آن نیست جز قوت ایمان به ( ما جاء النبی (صلی الله علیه و آله) از وعید به عقاب بر فاعل فحشاء و منکر چنان که در ارشاد القلوب از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده : ( ان لله حرم الجنه علی کل فحاش بذی قلیل الحیاء لا یبالی بما قال و لا ما قیل منه) (18)
و ریاضت دادن نفس را به اموری که ضد غضب است از قبیل رفق ، و احسان بر دشمن ، در غیر موقع طغیان غضب و خودداری کردن از بد گوئی دشمن و زدن او در وقت ظغیان غضب.
مثلاً اگر عادت او در حال غضب دو مرتبه گوئی به غیر است ، در حین غضب بر نه مرتبه اکتفاء کند و در مرتبۀ دوم به هشت مرتبه و همین طور تدریجاً کم کند تا به انتهاء برسد و ترک گردد.
خلاصه اسباب حصول صفت صبر در انسان سه چیز است:
اول: تحصیل قوۀ یقین و ایمان که محرک عزیمت به صبر است.
دوم: انجام کارهائی که منافی مقتضای شهوت است.
سوم: معتاد کردن نفس را بر خلاف آنچه عادت او بوده به انجام اموری که منافی آن است تا حدی که ملکۀ نفس شود و سایر موارد احتیاج به صبر را باید بر این قیاس نمود. اگر چه در بعض موارد به این امور اکتفاء نمی شود و  بر انجام کارهای بیشتری احتیاج دارد.
مثلاً موقعی که غرائز جنسی بر او غلبه کند ، ناچار است از قطع آن و شکستن آن به کم خوردن طعام و مداومت بر روزه با احتراز از خوردن اطعمۀ مهیجه شهوت در موقع افطار و ترک نمودن اسباب محرکه مثل نگاه کردن و گوش دادن به امور شهوت انگیز که قوۀ شهوت را تحریک می کند.
چنان که از رسول الله (صلی الله  علیه و آله) روایت شده: ( النظر سهم مسموم من سهام ابلیس) (19)
و خلاصه تحصیل صفت صبر برای کسی که محتاج آن است موقوف به مجاهدۀ با نفس و تحمل امور شاقه است تا این صفت برای نفس ملکه گردد.
ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.

...............................................
(1)- سوره 7 آیه 133 – کلمه پروردگارت که خوبست بر بنی اسرائیل تمام شد چون که صابر بودند.(ه)
(2)- سوره 8 آیه 48- صبر نمائید که خدا با صابرین است. (ه)
(3)- سوره 28 آیه 54- این جماعت دو مرتبه اجر داده می شوند به سبب آنکه صابر بودند.(ه)
(4)- سوره 39 آیه 13- همانا که اجر صابرین بدون حساب داده می شود.(ه)
(5)- سوره 3 آیه 121- آری اگر شکیبا باشید و تقوی پیشه کنید اگر دشمن با فوران غضب بر شما بتازد  خداوند با پنج هزار فرشته نشان دار شما را یاری می نماید. (ه)
(6)- سوره 2 آیه 152 – درود و رحمت خدا بر صابرین است و همانها راه یافتگان هستند.(ه)
(7)- صبر بمنزله سر است برای ایمان.(ه)
(8)- صبر برای ایمان بمنزله سر است برای انسان هم چنان که اگر سر انسان برود خودش هم نابود می شود همین طور اگر صبر و شکیبائی از کف برود ایمان نابود می گردد. (ه)
(9)- کسی که در حالات مختلف از رغبت و ترس و میل و غضب و خوشنودی صاحب نفس خود باشد خداوند بدن او را بر آتش جهنم حرام کرده است.(ه)
(10)- ای فرزندم بر حق صبر نما اگر چه تلخ باشد اجرت بدون حساب داده می شود. (ه)
(11)- ما بسیار صبور و شکیبا هستیم و شیعیان ما از ما شکیباترند. (ه)
(12)- سوره 17 آیه 72 – فرزندان آدم را گرامی داشتیم و بر و بحر حمل نمودیم و آنها را از خوراکیهای خوب و لذیذ روزی دادیم و ایشان را بر بیشتر مخلوقات تسلط . برتری بخشیدیم.(ه)
(13)- سوره 5 آیه 30- فقط از مردم با تقوی خدا قبول می نماید. (ه)
(14)- سوره 3 آیه آخر – ای کسانی که ایمان آورده اید صبر نمائید و شکیبا باشید.(ه)
(15)- در حالت مصیبت زدگی صابر باشید. (ه)
(16)- خدایا از تو یقینی می خواهم که بوسیله آن مصائب دنیا بر من آسان شود (ه)
(17)- به خدا سوگند که ملائکه آسمان از صبر تو تعجب نمودند.(ه)
(18)-  همانا که خداوند بهشت را بر مردم فحاش و بی حیائی که از گفت و شنید فحش باکی ندارند حرام کرده است.(ه)
(19)- نگاه کردن به نامحرم تیر مسمومی است از تیرهای شیطان (ه)