کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
اولیاء در اعمال و کردارشان ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

اولیاء در اعمال و کردارشان جز خوبی عمل، چیزی در نظر ندارند
 و اگر از ايشان عملی صادر گردد که نقش به غير برسد به آن قصد ثانوی است و مقصودی اولی از خود عمل است که عین خیریت و فضیلت است سعادت حقیقی بشر این است ، معنای حکمت و فلسفه نیز همین است و انسان به اين مرتبه نمي رسد مگر وقتي كه تمام آرزو و آمال او آنچه راجع به امور طبیعی وی است فانی گردد و عوارض نفسانی نیز از وی سلب شود و اموری که از عوارض نفسانی در قلب او خطور مي كند بالتمام بمیرد و ناچیز به نظر آید و اندرون قلب او از شعاع نور الهی روشن گردد و اطراف دل او را حکمت و اسرار خلقت  فراگیرد آن وقت همت و عمل او تماماً الهی مي شود .
آری قلب انسان وقتی از امور نفسانی و آلایش طبیعی کاملا تصفیه گردید و پاک شد آن وقت مستعد مي گردد برای فیوضات غیر متنهاهی الهی و باز مي كند برای قبول اشراقات نور ازلی، و موفق مي گردد از این مرتبه دانی جهل و بی خردي صعود نماید به مرتبۀ عالی علم و دانش و به آن نور دانشی که در دل او طلوع نموده شوق سر شاری در قلب او پدید مي گردد و آن شوق هر گاه با عمل نیک توأم گردید انسان را درمعرفت و علم به حد یقین می رساند و اطمینان قلبی وي را از قلق طبیعت آرام مي گرداند و امور الهی در قلب او ثابت و متمرکز مي شود همان طوري كه قضایای اولیه که آن را اوایل گویند ثابت و مستقر است بلکه در یقین به درجه ئی مي رسد که در تصور عقلی و علوم الهی و معرفت حقیقی به مراتب بسیار جلی تر و ظاهرتر و لطیف تر از علوم ضروری به نظر مي آيد و ظهور و انکساف آن از قضایای اولیه ( يعني: بدیهیات) که آن را علوم اوائل عقلیه گویند بیشتر مي گردد.
تا اینجا گفتار حکیم بزرگ ارسطو است که به قلم ابی عیمان دمشقی از لغت یونانی به عربی ترجمه شده و چون ابی عثمان عارف به هر دو لغت بوده و در ترجمه نیز دقت کرده لهذا ترجمۀ وی نزد همه رضایت بخش گردیده است و باید دانست که کسی به اين مرتبه از علم و دانش نمي رسد و این سعادت عظمی نصیب وی نمي گردد و از مرتبۀ دانی طبیعت به مقام عالی علم و دانش صعود نمي نمايد مگر آنکه تمام اجزاء حکمت را بداند و علم صحیح تام نسبت به آنها تحصیل نماید و به تدريج و درجه به درجه دانش و علم وی رو باز دیاد و ترقی رود تا آنکه به مرتبۀ کمال رسد چنانچه در کتابی که ترتیب السعادات نام نهاده ایم ترتیب تحصیل علوم و حکمت را بیان کرده ایم طالبین علوم حقیقی بایستی رجوع به آن نمایند .
و كسي كه گمان کند به غير این طریقی که بیان نمودیم ممکن است راهی به سوي سعادت پیدا نماید و می خواهد فضیلت و کمال را به وسيله اهمال و تعطیل قوای عالمه و عامله و ترک نظر و طریق عقل بجوید و چنین پندارد که بدون نظر و فکر و تحصیل علوم و حکمت مي توان سیر الی الله نمود چنانچه جماعتی که آنها را ( عامله و ناجیه ) گویند گمان کرده اند به اعمالی که خارج از روش عقلی و دور از طریق حکمت مدنی است مي توان وصول به حق پیدا نمود و سعادتمند گردید اینها خطا کرده اند و راه را اشتباه رفته اند و از طریق سعادت عقب مانده اند زیرا که اعمال آنها خارج از رویه عقل است و از دانش تهی است و به آرزوی خود موفق نخواهند گردید این بود سر آنکه این کتاب را ( يعني: طهارة الاعراق) که راجع به اخلاق است قرار دادیم عقب آن کتاب ( يعني: ترتیب السعادات) که راجع به طریق استکمال است تا آنکه هر کسی بفهمد که نخستین وظیفۀ طالب سعادت اين است که در طلب بر آید و تحصیل علم و حکمت نماید و خیر و فضیلتی که از قبل آن پدید مي گردد به دست آورد سپس در مقام تهذیب نفس و روان خود بر آمده و خود را مهذب و پاکیزه گرداند و قلب خود را از امور طبیعی و شهوانی تصفیه کند تا آنکه مستعد مواهب الهی گردد و به همين جهت این کتاب را نامیدیم به (طهارة الاعراق)
و حکیم ارسطو در کتاب اخلاق خود گفته این کتاب برای جوانها فائده ندارد و مقصود ازجوان کمی سن نیست زیرا که زمان تأثیری در این معنی ندارد بلکه مقصوداز جوان کسی است که در سیرت جوانی و بی خردی باقی است يعني: مایل به شهوات و طالب لذائذ حسی است و من گویم اینکه ما این مرتبۀ اخیر از سعادت را تذکر دادیم برای این بود که آن اشخاصی که هنوز در سیرت جوانی و شهوت پرست باقی مانده اند اقلا این مطالب گوشزد آنها بشود و بدانند که در اینجا مرتبۀ دیگری نیز برای بشر تهیه شده و آن مخصوص کسانی است که از مرتبۀ طبیعت پا بال گذارده و صعود نموده و مرتبۀ عالی تری رسیده اند .

 

 


مقصود از علوم اوائل بدیهیات و ضروریات است که در اثبات آن محتاج به دليل نیستیم و تصور آنها کافی است در تصدیق به وجود آنها مثل تصدیق و اذهان به اينكه ( کل بزرگتر از جزء است ) و مثل حکم به اينكه  (دو تا نصف چهارتا است ) در مثال اول وقتي كه تصور کل و جزء را کردیم که کل تمام شیء است و جزء بعض آن دیگر در اینکه کل بزرگتر از جزء است محتاج به دليل نسیتیم همان تصور کل و جزء کافی است در اثبات آن و نیز اینکه دو تا نصف چهار است تصور دو نسبت به چهار کافی است در تصدیق به آن و امثال اینها از علومي كه آن را ( بدیهیات یا ضروریات یا علوم اوائل) گویند بسیار است و نشانۀ شخص عارف کامل این است آنچه برای دیگران از معارف الهی به نظر و استدلال حاصل گشته برای وی ضروری و بدیهی گردد بلکه به مراتب بسیار از بدیهیات ظاهرتر و جلی تر و واضح تر نماید آن وقت است كه او را ( موحّد کامل) گوئیم و از ( علم الیقین بعین الیقین ) رسیده.

- عامله و ناجیه بعضی از فرق صوفیه به شمار مي روند که گمان کرده اند بدون تهذیب اخلاق و بدون اکتساب علوم و حکمت مي توان صعود الی الله نمود بلکه بعضی از آنها وظائف و عباداتی که از طرف شارع مقرر گردیده نیز در این طریق مدخلیلت نمي دهند و با ذکار و عباداتی که مي توان بعضی از آنها را بدعت شمرد گمان کرده اند که اینراه پر خطر را مي شود طی نمود و به سر حد منزل مقصود رسید لکن گمان آنها باطل است زیرا که نخستین وظیفه ي انسان در طریق سعادت اين است كه راه به سوي آن را بیاموزد و راه را از چاه تمیز دهد و از منازل و مراحلی که بایستی طی نماید مطلع گردد و خطراتی که ممكن است در راه بر خورد نماید آگاه شود پس از شروع به راه پیمائی کند و گرنه در همان منزل او گمراه خواهد شد پس از اینجا معلوم مي شود که سائر الي الله و مسافر راه آخرت نخست بایستی تهذیب اخلاق نماید و پس از آن مشغول گردد به تحصیل علوم و معارف سپس به آن راهی که هادیان خلق وپیشوایان بشر رفته اند قدم پشت قدم آنان گذارده و به تدريج این راه پر خطر را طی نماید و به سر حد مقصود رسد و اگر در این طریق یکی از اینها را مهمل گذارد مسلماً گمراه خواهد شد .(م)