مقدمه
علماء اسلامی می گویند: مجموع تعلیمات اسلامی سه بخش است:
بخش عقاید، یعنی مسایل و معارفی که باید آنها را شناخت و بدان ها معتقد بود و ایمان آورد، مانند مسائل توحید، صفات ذات باری تعالی، نبوت عامه و خاصه، و برخی مسائل دیگر. و البته فِرَق اسلامی در اینکه چه چیزهایی از دین است و لازم است به آنها ایمان و اعتقاد داشت تا حدی اختلاف نظر دارند.
بخش اخلاق، یعنی مسائل و دستورهایی که درباره چگونگی انسان از نظر صفات روحی و خصلت های معنوی است. از قبیل عدالت، تقوا، شجاعت، عفت، حکمت، استقامت، وفا، صداقت، امانت وغیره .
بخش احکام، یعنی مسائل مربوط به کار و عمل و تکلیف انسان،بایدها و نبایدهای در عبادات، معاملات،... وچگونگی انجام آنها می باشد، از قبیل نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و غیره.
علمی که متصدی بخش اول است (علم کلام) است و علمی که عهده دار بخش دوم است (علم اخلاق) نامیده می شود، و علمی که پاسخگوی بخش سوم است (علم فقه ) نام گرفته است. این تقسیم بندی علوم، بر گرفته شده از روایت معروف از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است که روزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد مسجد شدند و دیدند که مردم دور یک مردی را گرفته اند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: آن فرد کیست؟ اصحاب جواب دادند: او علامه است، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: عالم در چه علمی است؟ جواب دادند: او عالم ترین مردم است به انساب عرب و اشعار آنها و وقایع زمان جاهلیت. حضرت فرمودند: این علمی است که دانستن و ندانستن آن یکسان است و علم بر سه قسم است: علم خدا شناسی، علم تصفیه اخلاق و علم احکام شرع و دیگر علوم فضل است. به هر حال علم کلام، علم عقاید اسلامی است. در گذشته به آن، علم (اصول دین ) یا علم(توحید و صفات ) هم می گفته اند. در این نوشتار هم، هدف ما، پیرامون علم کلام از دیدگاه خانم مجتهده امین (ره) است. در این نوشتار سعی بر این شده است که آراء و نظریات کلامی ایشان جمع آوری شود. البته ایشان اثر یا جزوه مستقل و منظمی که به تمام مباحث کلامی پرداخته باشند، ندارند؛ بلکه مباحث کلامی، در آثار این بزرگوار، به صورت پراکنده آمده است، که ما در این نوشتار آنها را به صورت منظم و مستقل می آوریم. قبل از اینکه وارد مباحث و آراء و نظریات خانم مجتهده امین (ره) شویم، لازم است پیرامون تاریخچه علم کلام و اهمیت علم عقائد (کلام) و اثر آن در زندگی، به صورت مختصر مطالبی نگاشته شود، آن گاه وارد نظریات کلامی بانو (ره) شویم.
تاریخچه علم کلام درباره آغاز علم کلام و اینکه از چه وقت در میان مسلمین پدید آمد نمی توان دقیقاً اظهار نظر کرد. آنچه مسلم است این است که در نیمه اول قرن هجری قمری، پاره ای از مسائل کلامی از قبیل جبر و اختیار و بحث عدل در میان مسلمین مطرح بوده است و شاید نخستین حوزه رسمی این مباحث حوزه درس حسن بصری متوفی در 110 هجری قمری است. اما حقیقت این است که بحث استدلالی درباره اصول اسلامی از خود قرآن کریم آغاز شده است و در سخنان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و مخصوصاً در خطب امیر المومنین (علیه السلام) تعقیب و تفسیر شده است، گو اینکه سبک و اسلوب این مباحث با سبک و اسلوبی که متکلمین اسلامی داشتند متفاوت است. صف آرایی میان بحثهای کلامی به مرور توسعه و دامنه پیدا کرد و به بسیاری از مسائل فلسفی کشیده شد از قبیل بحث در جواهر و اعراض و ترکب جسم از اجزاء لایتجزی و مساله «خلأ» و غیره. زیرا متکلمین طرح این مسائل را به عنوان مقدمه ای برای مسائل مربوط به اصول دین – خصوصاً مسائل مربوط به مبدأ و معاد – لازم می شمردند . از این رو بسیاری از مسائل که در قلمرو فلسفه بود، در قلمرو علم کلام هم قرار گرفت. فلسفه و کلام مشترکات زیادی دارند. اگر کسی کتب کلام را– خصوصاً کتب کلامی که از قرن هفتم به بعد تألیف شده – مطالعه کند، می بیند اکثر مسائل کلامی اسلامی همان ها است که فلاسفه – خصوصاً فلاسفه اسلامی – در کتب خود مطرح کرده اند. فلسفه اسلامی و کلام اسلامی همواره در تکامل با یکدیگر و موجب رشد موضوعات و مباحث در آن علوم می شدند. علم کلام در عین اینکه یک علم استدلالی و قیاسی است، از نظر مقدمات و مبادی که در استدلالات خود به کار می برد مشتمل بر دو بخش است: عقلی و نقلی. بخش عقلی کلام، مسائلی است که مقدمات آن صرفاً از عقل گرفته شده است مثل مسائل مربوط به توحید و نبوت و برخی مسائل معاد. در اینگونه مسائل استناد به نقل –کتاب و سنت- کافی نیست، و باید از عقل استمداد شود. بخش نقلی کلام، مسائلی است که هر چند از اصول دین است و باید به آنها مومن و معتقد بود، ولی نظر به اینکه این مسائل فرع بر نبوت است، نه مقدم بر نبوت و نه عین آن، کافی است که از طریق وحی الهی یا سخن قطعی پیامبر مطلب اثبات شود، مثل مسائل مربوط به امامت خاصه (البته به عقیده شیعه که امامت را از اصول دین اسلام می داند ) و اکثر مسائل مربوط به معاد . تحقیق یا تقلید قرآن کریم، ایمان را بر پایه تعقل و تفکر گذاشته است. قرآن همواره می خواهد که مردم از اندیشه به ایمان برسند. بر همین اساس در اصول دین باید تحقیق کرد، مثلاً اینکه خداوند وجود دارد و یکی است، مسأله ای است که با استدلال باید به آن پی برد. این جهت باعث شد که علم اصول دین از قرن اول پایه گذاری شود. از این جهت است که مراجع تقلید اولین مسأله ای را که در رساله های خود مطرح می کنند این است که: تقلید در اصول دین جائز نیست، بلکه در فروع دین باید تقلید کرد. اهمیت و آثار مباحث اعتقادی و کلامی خانم مجتهده امین (ره) معروف به (بانوی ایرانی) که به راستی می توان گفت از افتخارات عالم تشیع است، در ذیل روایتی که در بالا متذکر شدیم، در کتاب ( اربعین الهاشمیه) درباره اهمیت مباحث اعتقادی ، چنین می نویسند : « ... سپس بدان که از قسمت اول این علوم سه گانه ، تکمیل عقل حاصل می گردد. چون اکمال هر شی ئی به حرکت و خروج از قوه به فعل است، و فکر حرکت عقل است از مبادی به سوی مطالب. و شناخت خداوند حاصل نمی شود مگر به حرکت عقل از محسوسات به معقولات و حتی بالاتر از معقولات، زیرا خدای تعالی و تقدس همچنان که به وسیله حس درک نمی شود ، توسط عقل نیز درک نخواهد شد که حس، محسوسات و جسمانیات را ادراک می نماید و عقل کلیات آنها را و باری تعالی اجل و ارفع از جسم و جسمانیات است و...» «و بالجمله به وسیله علوم سه گانه حقیقت انسان تکمیل می شود و از عالم ناسوت به درجات حقایق ملکوت عروج می نماید و همانطور که اگر کسی از جمیع این علوم سه گانه محروم باشد ناقص و حتی ممکن است گفته شود ، اطلاق انسانیت نسبت به او مجازی است ،همچنین فردی که فاقد یکی از آنها باشد نیز ناقص خواهد بود. زیرا انفکاک یا عدم یکی از این علوم، وجود بقیه را بی اثر می سازد...» البته باید توجه داشت به اینکه، کسب این علم فقط حفظ کردن یک سری اصطلاح نیست ،بلکه باید با تمام وجود این براهین و دلائل و اصطلاحات را در نفس خود بروز و ظهور داد، در اصطلاح(علم الیقین) را به (عین الیقین) تبدیل کرد و آن وقت است که آثار و برکات آنرا در زندگی فردی و اجتماعی خود به وضوح مشاهده خواهیم کرد. لازمه رسیدن به چنین مرحله ای تصفیه و تزکیه نفس از رذایل اخلاقی و جایگزین کردن صفات حمیده است. بانو (ره) در همین رابطه می فرمایند: «و باید دانست که هر یک از علوم سه گانه به دو وجه صورت می پذیرد: کلی و جزیی. دانش کلی ادراک مفاهیم کلی است از دلائل نظری فلسفی یا کلامی مثلاً علم به وجود و صفات باری تعالی از طریق مذکور علمی است کلی به اینکه برای عالم ، پروردگاری است جامع صفات کمال اما نه به شخص پروردگار، و دانش جزیی تشخیص عقاید حقه است به طوری که شخص نفس خود را آینه جمال و جلال خدای متعال درک نماید... زیرا نفس انسان اگر کامل گردد مظهر تام خداوند خواهد شد اما کامل نمی گردد مگر به دور ساختن آن، از صفات ذمیمه و آراستن آن به صفات حمیده با توجه تام به حق تعالی به طوری که هیچ امری او را از مطالعه جمال او باز ندارد.»
بر گرفته شده از کتاب آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری (ره)، ص 15و16
ترجمه اربعین هاشمیه، ص13و14
این اثر توسط شاگرد ایشان، خانم همایونی ترجمه شده است.
ترجمه اربعین هاشمیه، ص17.
همان، ص21و22، ذیل حدیث دوم.
|