فلسفه در آثار بانو (ره)
ماهیّت و امکان
مطالبی که بانو(ره) در این رابطه بیان فرموده اند ، بیش از هر چیز حول محور توصیفاتی از واجب الوجود و رابطه او با ممکنات است.اما می توان انگارهای فلسفی محض ايشان را از ميان آنها استخراج کرد و صبغه کلامی را از آنها گرفت.
1- معانی امکان بخشی از کتب فلسفی اختصاص دارد به بررسی آنچه " مواد سه گانه" نامیده اند. مواد سه گانه یا "وجوب"، "امکان" و "امتناع" اوصافی هستند که بر ماهیّت حمل می شوند. به تعبیر فخر رازی در " المباحث المشرقیّة" تعریف این مواد امکان پذیر نیست چرا که برای تعریف هر کدام به دیگری نیاز داریم و این را به اصطلاح تعاریف دوری می گویند. البته اضافه هم می کند که " وجوب" از لحاظ شناخته شدن، به طبیعت عقل نزدیک تر است و لذا بهتر است امکان و امتناع را در سایه وجوب معنی کنیم.
علّامه طباطبایی (ره) با جملاتی شیوا این گونه این سه مفهوم را بیان می کند: "هر مفهومی در مقایسه با وجود ، یا وجود برایش واجب است که می شود واجب الوجود، یا ممتنع است که می شود ممتنع الوجود و یا نه واجب است و نه ممتنع که می شود ممکن." در حقیقت بهتر است بگوییم، ممکنات اموری هستند که تعریف شان به گونه ای نیست که حتماً باید وجود داشته باشند و یا حتماً باید معدوم باشند، بلکه بسته به بودن شرایط(علت تامّة)، هست می شوند و با نبود شرایط هم معدومند. البته این زمانی است که " امکان" را برای توصیف یک "ماهیّت " بکار ببریم. امّا گاهی منظور از " امکان" ، توصیف یک "موجود" است. در این مورد امکان دیگر به معنای نفی " لازم الوجود بودن " و " لازم العدم بودن " نیست، چرا که موجودی که هست، در مقایسه با شرایطی که ایجادش کرده، باید باشد. امکان در اینجا معنای ظريف تری دارد که بانو(ره)، هم این معنا را و هم معنای اول را به خوبی بیان می کنند. "اعلم ان معنی الامکان فی الماهیات سلب ضرورة الوجود و العدم عن شیء و معنی الامکان فی الوجودات...." "معنای امکان در ماهیات ،سلب ضرورت وجود و عدم از چیزی است و معنی امکان در موجوداتی که از جانب حق فیض گرفته اند، به نقصان و فقر ذاتی شان بر می گردد." ايشان در ادامه، با گوشزد كردن اين نكته كه مخلوقات ، به هر دو معنا، وصف امكان را دارند، مي فرمايند: "بدانکه به هر دو معنا امکان بر موجودات صدق می کند. پس آنگاه که به موجودات، از جهت ماهیّت و حقیقتشان نگاه کنی، آنها را به گونه ای می یابی که خود ذاتشان نمی تواند مبدأ برای انتزاع وجود باشد، چرا که موجود، یا بذاته موجود است - یعنی حیثیت ذاتش همان موجودیّت است که این می شود خود وجود و دراین هنگام حمل مفهوم وجود بر آن از قبیل حمل مفهوم سفید بر سفیدی است چرا که سفیدی از خود ذات سفید انتزاع شده و ذات سفید برای انتزاع وصف سفیدی کافی است- و یا اینکه اینگونه نیست پس بواسطه دیگری موجود شده ... امکان در وجود به معنی فقر و تعلّق است نه به معنی سلب اقتضاء ذاتی و مساوی بودن نسبت به وجود و عدم، بلکه بدین معنی ماهیّت است که به آن وصف می شود، چرا که حیثیت ذاتش، حیثیت خالی بودن و همراه نبودن با هیچ یک از وجود و عدم است."
2-رابطه واجب و ممکن پس از بررسی اصالت وجود و وحدت آن ، متألّهین بزرگ اسلامی، دیدگاه دقیقی درباره رابطه واجب و ممکن بیان کرده اند. دیدگاه بانو(ره) نیز که دقیقا به مانند دیدگاه ملاصدرا است، نسبت بین واجب و ممکن را به گونه "اضافه اشراقی" تعبیر می کنند و می فرمایند: "اضافه، اضافۀ اشراقی است؛ و ربط، ربطِ علّی و معلولی است."
المباحث المشرقیه،ج1، ص113
|