چگونه می توان از خلق، بسوی حقتعالی مسافرت نمود ؟ این مسافرت ببدن و پیمودن جاده و رسیدن بمکان جسمانی نیست ،بلکه پیمودن راه باطن و رسیدن بسر حد عبودیت و ربوبیت است و مسافر نفس آدمی است و مقصد وصول ببارگاه احدیت است و زاد و توشۀ این سفر تقوی. منسوب بشیخ بهائی است که فرموده: نیست جز تقوی در این ره توشه ای نان و حلوا را بنه در گوشه ای نان و حلوا چیست جاه و مال تو باغ و راغ و حشمت و اقبال تو نان و حلوا چیست این طول امل وین غرور نفس و علم بی عمل نان و حلوا چیست گویم با تو فاش این همه سعی تو از بهر معاش نان و حلوا چیست فرزند و زنت او فتاده همچه غل در گردنت و مرکب سواری او محبت بحق و اسلحه برای دفع دشمن توجه به حقتعالی و یاد او است و جاده پر خطری که بایستی سیر نماید تا بسر حد مقصود برسد دره و کوه و پرتگاه و منازل بی شمار دارد و مسافر بایستی خود را کاملاً مسلح نماید بیاد حقتعالی و علی الدوام از وی استعانت بجوید و گرنه هرگز نتواند بار خود بمنزل رساند. بعض عرفاء گفته اند: بین بنده و خدای تعالی ده منزلست و هر یک از آن را ده مقام است و هر یک از آن مقامات ده درجه دارد اول آن ها (یقظه) یعنی بیداری از خواب غفلت و آخر آن ها رسیدن بمقام شامخ (توحید) یعنی رؤیت وحدت حقتعالی در مظاهر موجودات بلکه مجاهدۀ با نفس آدمی را بجائی می رساند که ممکن است بجز خدا نبیند یعنی چنان مستغرق می گرددکه در مقابل عظمت وجود حقتعالی موجودات هیچ می نمایند چنان چه (در سوره حج آیه 60) اشاره بهمین مطلب فرموده ( ذلک بان الله هو الحق و ان ما یدعون من دونه هو الباطل) یعنی بدرستی که خدا او است حق و حقیقت و ثابت و آن چه را که غیر از او می خوانند جمله هیچ و بیهوده است. ره ع |