کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
نماز ساخته شده از وظائف روحانی ، اجتماعی ، اخلاقی بدنی ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

نماز ساخته شده از وظائف روحانی ، اجتماعی ، اخلاقی بدنی است
نماز عبادت روحانی است، زیرا که در نماز نخستین چیزی که معتبر است این است که نیت نماز گذار صحیح و خالص باشد و ثانیاً با توجه و حضور قلب و اعراض از خلق و اقبال بحق نماز را باتمام رساند که روح و حقیقت نماز همین است انسان در هر شبانه روز اقلاً پنج مرتبه توجه بمبدء نموده و اوامر او را انجام دهد در قرآن فرموده: « اقم الصلوه لذکری».(12)
در کتاب خصال چنین نقل می نمایند که کسی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سئوال از نماز نمود، حضرت در پاسخ فرمود: ( نماز طریق دین است و در آن رضای پروردگار می باشد ، نماز طریقه و راه انبیاء است و ملائکه نماز گذار را دوست دارند ، نماز سبب هدایت و ایمان ، و نور معرفت ، و وسعت رزق، و راحت بدن است . شیطان از نماز کراهت دارد، نماز اسلحۀ مومن است برای کافر ، نماز سبب اجابت دعاء و قبولی اعمال است ، نماز توشۀ مومن است برای سفر قیامت، نماز شفاعت می کند نماز گذار را نزد ملک الموت ، نماز انیس تر قبر و فرش است برای نماز گذار، نماز جواب نکیرین است ، نماز در محشر تاج می شود بر سر صاحبش و نور می گردد بر صورتش ، لباس می شود بر بدنش، پرده و حائل می گردد بین وی و بین آتش، نماز حجت است بین حق تعالی و بین خلق، نماز نجات می دهد انسان را از آتش، نماز عبور می دهد نماز گذار را از صراط ، نماز کلید بهشت است ، نماز مهر حورالعین و ثمن بهشت است ، بواسطه نماز انسان بدرجات عالیه می رسد ، زیرا که نماز تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر و تمجید و تقدیس و دعاء است و وسیله ارتباط با خدا و یاری خواستن از اوست.
خلاصه نمار صحیح کامل قلب را نورانی و چشم بصیرت را بینا می گرداند و عقل را قوت می دهد و انسان را بدرجه عالیه و بقرب جوار پروردگار عالمین می کشاند و مقصود از نماز و قرائت و رکوع و سجود این است که روح را برای ستایش خداوند اوج دهد تا او را از سر اخلاص پرستش نماید.
بنماز وظائف اجتماعی مراعات می گردد زیرا که یکی از شرایط نماز این است که ذره ای از مال حرام داخل لباس و مکان نماز گذار و وضوی او نباشد ، پس آدم نماز گذار در معاملات  و داد و ستد از حق خود تجاوز نمی نماید و پیرامون حرام نمی گردد.
(وظایف اخلاقی) چون شرط قبولی  عبادات را تقوی و اجتناب از محرمات قرار داده چنان چه در قرآن: « انّما یتقبل الله من المتقین».(13) پس آدم نماز گذاز بایستی باطن و سریره خود را از تمام اخلاق و ملکات ناشایسته پاک گرداند و قلب خود را از فساد اخلاق مثل کبر، حسد ، کینه، عجب، خود خواهی ، تدلیس، حرص ، طمع ، و باقی صفات رذیله خالی نماید زیرا که منشأ تمام اعمال زشت مثل ظلم ، تعدی، عیاشی، دروغ ، قتل، غارت، فحش، غیبت، تهمت، و صدها هزاران گناهان دیگر همین اخلاق ناشایسته است که ناشی از قوای شهویه و غضبیه و شیطانیه است که این ها آدمی را از عدالت و تقوی و ایمان و هر فضیلتی محروم می گرداند و وی را بدرک طبع و شقاوت و بدبختی دائمی می کشاند.
(وظائف بدنی) هر جزئی ازبدن در نماز موظف بکاری است بدن بایستی در مقابل کعبه بایستد، چشم را متوجه قبله دارد ، زبان مشغول باشد بحمد و ثناء و تسبیح و تهلیل حق تعالی و هر یک از اعضاء بنوبت خود مشغول انجام دادن اوامر مولی می باشد.
در تمام ادیان نماز بوده لکن نماز و عبادت باین کیفیت که جامع تمام وظایف عبودیت و بندگی باشد سراغ نداریم ، اسلام دین چماق و زور نیست اسلام دین منطق و عقل است.
اگر تمام حکماء و دانشمندان و سیاستمداران عالم گرد هم جمع شوند هرگز نتوانند مثل کوچک تر قانونی از قوانین اسلام وضع نمایند.
چنان چه مشاهده شده که سیاستمداران با اتحاد آراء قانونی وضع می نمایند بعد می فهمند این قانون تمام نیست تغییر می دهند.
کسی که مراجعه کند بتاریخ اسلام و تامل کند در وضعیت حال اعراب و مقایسه نماید امور اجتماعی بشر را قبل از ظهور اسلام و بعد از آن را تا وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله تفاوتی می بیند که نظیر آن در تاریخ بشر انسان نمی دهد آن وقت بخوبی می فهمد چنین نهضتی در عالم بشریت در مدت کوتاهی از عهده بشر خارج است.
همان اعراب وحشی خونخوار، بت پرست، متکبر ، حسود که نه نظامی بین آنها حکم فرما بود و نه حس انسانیت می شناختند و نه عاطفه قومیت می دانستند ، از تعلیمات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وحشی گری آنها تبدیل بتمدن گردید و تفرقه و بی نظمی آنها تبدیل بنظام و قانون خدائی شد ،شرک و بت پرستی آنها تبدیل بخدا پرستی و وحدت شناسی گردید.
اعرابی که همیشه شمشیر برای خونریزی یک دیگر کشیده بودند با یک دیگر دوست صمیمی و برادر شدند، چنان اتحاد و یگانگی بین آنها ایجاد فرمود که نظیر آن درتاریخ دیده نشده و تمام آنها زیر لوای توحید خالص چنان مجتمع گردیدند که گویا یک بدن از تمامی آنها تشکیل شده بود ، اگر صدمه بیکی از آنها وارد می شد تمام مسلمانها همت بر رفع آن می گماریدند.
و آن کبر و نخوت و خود خواهی و بربریت و حسد و کینه و حب انتقام و فساد اخلاقی که بین آنها شایع بوده تبدیل بعدالت و حسن اخلاق و از خود گذشتگی و فضائل نفسانی گردید.
و از اشراق نور پیغمبر صلی الله علیه و آله روح پاک و قوتی مافوق بشر در مسلمین ایجاد گردید که در مدت کمی توانستند بر ممالک متمدنه بآسانی غالب گردند و قسمت عمده ای از ممالک زمین را مسخر نمایند.
(الله اکبر) این چه بشری بود ، چه روح پاکی بود ، روح رحمت، روح هدایت ، روح وحدت ، روح اخلاق، روح تعلیم و ارشاد.
اگر بخواهیم وارد این رشته شویم و پاره ای از نهضت اعراب که در اثر تعلیمات اسلام پدید گردید و اندکی از نکات و اسرار قوانین اسلام بیان نمائیم این مختصر که سهل است مجلدات بسیار نیز وافی بآن نیست که بشود یکی از هزار و ذره ای از بسیار آن را تحت تحریر وبیان در آورد.
خلاصه آدم خردمند می فهمد همین قوانین اسلام که امروز در دست ما است بزرگتر معجزه است و اگر ما بقانون اسلام عمل کنیم و قدم پشت قدم پیشوایان خود گذاریم خوشبخت ترین مردم خواهیم بود لکن متاسفانه در روش خود انحراف داریم.
و اگر نقطه ضعفی یا منقصتی دیده شود از عصیان و مسامحه کاری های مسلمانان است ربطی بقانون اسلامی ندارد (13) قانون اسلام قانون عادلانه ای است که در تمام شئون زندگانی سودمند است.
فعل و عملی نیست که از طرف شارع دستور العملی برای آن وضع نشده باشد ، راجع بخوراک ، پوشاک، ازدواج ، معاملات، حدود ، قانون جزائی ، تشکیلات امور سیاسی،قضائی ، جنگی.
خلاصه اگر جامعه ای روی آن اصول تشکیل می شد مملکت آباد و مردم بخیر و خوبی و خوشی زندگانی دنیای خود را باتمام رسانیده و نجات و سعادت آخرت خود را تامین می نمودند.
کلمات چندی از یک نفر اروپائی در فضیلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله
در کتابی دیدم که از یکی از دانشمندان اروپائی موسوم به (کارلایل) چنین نقل می نماید که آن دانشمند در ضمن کلماتی که درباره جلالت و شان پیغمبر گفته می گوید: درباره محمد صلی الله علیه و آله که نیز از بزرگان عالم است با آن همه صفات نیک نمی توانیم عقیده دیگری داشته باشیم جز آن که او پیغمبری بوده که از ابدیت مجهوله الکنه (14) برای سعادت بشر برسالت آمده. کلام او از دیگری اخذ نشده بود لکن از لب و کنه حقایق صادر شده است ، چه مرد بزرگ در نظر من مخلوق قلب دنیا و نهاد آفرینش است( 15) و جزئی است از حقایق جوهریت اشیاء که خداوند راه علم و حکمت را بوی آموخته است تا آن که دیگران بسخن او گوش دهند و بسر منزل سعادت برسند.
حاشا که محمد صلی الله علیه و آله مردی کاذب یا خادع باشد بلکه او قطعه ای از حیات ازلی  پاره ای از ابدیت بود وقلب طبیعت در برابر او شکافته شده و بوسیله آن نوری تابیده که عالم را منور ساخت.
در جای دیگر گفته: مرد بزرگ محتاج بمعلم و مربی نیست ، پیغمبر اسلام نزد هیچ استادی درس نیاموخت ، در آن زمان صنعت خط تازه وارد عرب شده بود و  ظاهر این است که محمد صلی الله علیه و آله بمکتب نرفته و خط ننوشته آنچه آموخته بود از زندگانی صحرا و مدرسه طبیعت بود و کتاب کون را مطالعه نموده ، آنچه آموخت بصیرت نفسانی و مقر معنوی آموخت اگر علوم عالم را نمی دانست بر او زیانی نداشت چه او بنفسه از تمام علوم عالمیان بی نیاز بود، مترجم گفته کلام آن دانشمند باختری مفصل است برای اختصار صدر و ذیل آن را انداختیم چون این مقاله مختصر را برای اصلاح و نشان دادن طریق سعادت مندی و کامیابی بانوان می نگارم امیدوارم از حضرت منان که زنان را از بی خردی و کجروی نجات بخشد لذا بعض وظائف مخصوص بآنها را تذکر می دهم.