کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
بدبختی و خوشبختی ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

بدبختی و خوشبختی
 پیش از آن که وسائل خوشبختی را فراهم کنید بایستی بدانیم خوشبختی چیست و بد بختی کدام است؟
بین حکماء و دانشمندان در موضوع خوشبختی و بدبختی و سعادت و شقاوت گفتگو بسیار است ، هر کس از دریچه فکر خود بحسب آمالی که دارد خوشبختی و سعادت را طوری بیان نموده و برای اثبات آن می کوشد.
اگر خوب دقت کنید می فهمید که خوشبختی دو رکن دارد:
رکن اول: آسایش بدن و صحت مزاج، رکن دوم: آسایش فکر و استراحت خیال و آرامش روح.
بدن وقتی سالم است که سلولهای بدن از حالت طبیعی خارج نشوند و اعتدال و قوی و تعادل اجزاء و توازن بین آنها بر قرار باشد و حفظ الصحۀ بدنی یکی از شرائط اساسی نیل بسعادت بشمار می رود ، بلکه صحت بدنش اساس هر فضیلتی و منشاء هر نیک بختی و سعادتی است.
ماها موظفیم که همیشه بدن خود را پاکیزه و سالم نگاه داریم ، زیرا روح سالم در بدن سالم است و روح و بدن در یکدیگر تأثیر و تأثر کامل دارند، اگر لطمه ای ببدن وارد شود بطوری که اخلاط فاسده در بدن تولید شود و تعادل بین اعضاء و توازن بین قوا را زیان رساند، مسلماً روح را از حرکت صعودی باز می دارد ، یعنی امراض بدنی مانع ار ترقیات روحانی می شود و انسان را زبون و بیچاره می گرداند ، آن وقت شقاوت و بدبختی راه باز می کند و بانسان هجوم می آود ، پس بایستی حتی الامکان مراعات حفظ الصحه نمود و بدن را سالم و معتدل نگاه داشت.
آسایش فکری وقتی تأمین می گردد که وحشت از حوادث احتمالی در کار نباشد و آرزوی مال از بین برود و هیچ خوشبختی بقدر راحت دل بزرگ نیست و آرامش روح وقتی نصیب بشر می گردد که دو اصل اساسی را کاملاً مراعات نماید.
اول عقائد صحیح و ایمان بمبدء و معاد ، دوم: اخلاق نیکو که منشاء اعمال نیک گردد.
چنانچه گفته اند همه بد بختی ها از درون ما بر می خیزد و سبب آنها خود ما هتسیم ما سهواً می پنداریم که آنها از بیرون می آیند در صورتی که خود ما آنها را در داخل خود با سرشت خودمان می سازیم.
دانشمندان گفته اند خوشبختی هر کس بسته باین است که او اصلاً بعالم طبیعت بچه نظر نگاه می کند یعنی روح او تا چه درجه تکامل کرده زیرا خوشبختی بیشتر مربوط بروح است و ریشه آن را در عقل و ادراک خود شخص بایست پیدا کرد و هر قدر درجه معرفت بالا رود معرفت نفس بهتر نمایان می شود و معرفت بحق که اصول دیانت است با معرفت بنفس ملازم یک دیگرند چنانچه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده: ( هر کس خودش  را شناخت خدای خود را می شناسد) و هر کس خود را شناخت مرتبه و مقام خود را نیز می شناسد و توقعات بیجا نمی نماید و حضرت امیر علیه السلام فرموده: ( من سئل فوق قدره استحق الحرمان) یعنی هر کس سئوال کند بالاتر از قدر خود مستحق محروم شدن است. پس عاقل هرگز در پی آرزو بآن چه در دسترس او نیست نمی گردد و خود را در طلب آن رنج نمی دهد.
فساد اخلاقی و شهوت پرستی و عیاشی و بی عفتی و دزدی و دروغ و خیانت و صدها جنایاتی که امروزه بین مردم شایع گردیده ناشی از عدم ایمان بمبدء و معاد است ، ایمان یک عامل قوی و یک پلیس باطنی است که انسان را از کارهای زشت  که منافی با تقوی و عفت است باز می دارد کسی که دین و ایمان ندارد بهیچ وجه نباید از وی منتظر خیر و خوبی باشیم و هرگز سعادت و خوشبختی نصیب او نخواهد شد زیرا که نفس انسان مثل اسب شروری ماند که اگر جلو وی را رها کنیم خودش و سوارش را بهلاکت می اندازد و یگانه جلوگیر او ایمان بخدائی است که عالم بظاهر و باطن وی است و پس از آن جلوگیر شهوات عقل است که بمیزان شرع عمل نماید . عقل بشر بدون چراغ ایمان راه سعادت و خوشبختی خود را نمی شناسد ، عقل اگر بهمراهی ایمان بسوی سعادت حرکت نمود  البته کامیاب خواهد شد و موفقیت نصیب او می گردد.
پس از اینجا معلوم می شود که اول قدم بسوی سعادت و خوشبختی تحصیل ایمان و عقائد صحیح بمبدء و معاد و تطبیق امور با قوانین محکمه اسلام است.
ای خواهران عزیز اگر طالب سعادت و نیک بختی می باشید و می خواهید از رندگی لذت ببرید و همیشه مسرور و شادمان و موفق و کامیاب باشید و از نعمت بزرگ الهی و حیات خود بهره مند گردید دل و سریره خود را از آلایش اخلاق زشت و صفات ناشایسته پاک گردانید و حسد و طمع و خود خواهی و بخل و کینه و آرزوهای بیجا و توقعات بی مورد در خود راه مدهید تا آن که آن فطرت اولیه ای که خداوند در روح شماها نهاده ظاهر گردد ، یعنی فطرت توحید که در آیات قرآنی اشاره بآن فرموده و در احادیث تصریح شده که : ( خداوند فطرت و طبیعت اولیه هر کس را بر توحید قرار داده).
اگر اخلاق ذمیمه و آمال نیویه و آرزوهای گوناگون قلب را فاسد نکنند و از طبیعت اولیه وی را خارج نگردانند دل و قلب آدمی بفطرت و طبیعت خدا داد بسوی مبدء و خالق خود نگران است و در اثبات توحید و شناسائی مبدء خود ابداً احتیاج بادله فلسفی ندارد بلکه اگر دل قدری تصفیه شود و جلاء پیدا کند ( بعین الیقین) ارتباط خود و موجودات را بحق تعالی مشاهده می کند.
اگر بچشم حقیقت نظر کنی جهان را                                    بهر چه می نگری جز خدا نخواهی دید
چنانچه موقع دعاء و عرض حاجات بسوی (قاضی الحاجات) مخصوصاً موقع اضطرار و بیچارگی و در ماندگی خوب این مطلب نمایان می شود یعنی هر کس می فهمد که کسی هست که قادر برفع گرفتاری اوست.
خلاصه اول قدم ما بسوی سعادت و خوشبختی این است که دارای ایمان بمبدء و معاد باشیم.
اسلام چیست و ایمان بمبدء کدام است و معارف به چه چیز تحقق می پذیرد؟