کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
مقاله ششم در صراط ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

مقاله ششم در صراط
چنانچه از آیات و اخبار بسیار فهمیده می شود یکی از مراحل معاد صراط است و این از ضروریات دین اسلام بشمار می رود و یکی از مراحل و عقباتی است که انسان در قیامت بایستی طی نماید و از وی عبور کند.
و صراط طریق و راهی است که مآل وی بهشت است یا جهنم و در بعض اخبار تصریح مینماید که صراط دو قسم است صراط در  دنیا و صراط در آخرت در دنیا صراط در توحید و معرفت حق تعالی است. چنانچه در قرآن مجید فرموده: « و انک لتهدی الی صراط مستقیم صراط الله الذی له ما فی السموات و ما فی الارض» خطاب بپیغمبر اکرم است بدرستی که تو هر آینه هدایت می کنی بسوی راه راست طریق خدائی که برای او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است یعنی مالک و صاحب اختیار آنها است.
و چون معرفت حقیقی برای احدی میسر نمی گردد مگر بتدریج و عمل نمودن بسیرت محمدی و خلفاء حقه آن بزرگوار پس صراط باین معنی عبارت است از سیر و سلوک الی الله بلکه نفس تزکیه شده از اخلاق ذمیمه و مصفا گردیده شده از اوصاف رذیله و منور شده بنور معرفت خود صراط مستقیم است که منتهی می شود بقرب رب العالمین.
و این را هم باید دانست که وقتی انسان می تواند این راه را طی نماید و بسر حد منزل مقصود برسد که تمام دقایق ایام زندگانی خود را در جستجوی حقیقت و در طریق بسوی او قدم پشت قدم و اصلان حرم  قدس گذارد چنانچه در کتاب کریم خطاب بپیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است که بگو: « و ان هذا صراطی مستقیماً فاتبعوا و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله» یعنی طریق من طریق مستقیم است متابعت مکنید راه های دیگر را که متفرق می شوید از راه راست.
و شخص در جستجوی هر قدر از نفس پرستی و منیت دورتر گردد بحریم قدس الهی نزدیک تر می شود و هر قدر دل و جان خود را از پیروی هواهای نفسانی دورتر گرداند ترانه روح ملکوتی خود را بهتر خواهد شنید.
و این راه اگر چه دور و پر رنج و مشقت است چنانچه شاید اشاره بهمین باشد که در احادیث بسیار از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیده که : ( صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر و از شب تاریک تر است) لکن انسان تا وقتی که در این عالم حیات دارد این راه بسوی او باز است و تنها نفس ما و آرزو و آمال طبیعیه ما حائل و جلوگیر ما است.
کسی که در تمام دقایق عمر آرزوهای نفسانی  خود را می پروراند و تمام هم وی پرورش دادن جسم خاکی است آیا در این صورت چگونه ممکن است آن روح ملکوتی که مظهر و نماینده وجود احدی است از پس پرده خمودی سر بدر آورد و بقدر صفاء و نورانیت و سعه وجود خود جمال الوهیت را بنماید و انسان هر قدر در تزکیه نفس خود بکوشد و در جستجوی محبوب حقیقی خود جدیت نماید و با استقامت و متانت در این طریق قدم زند زودتر بآستانه قدس وی خواهد رسید زیرا که هیچ رنجی بی ثمر نمی ماند و هر دری را که بکوبی عاقبت سری بیرون آید و در جستجوی هر چیز که پایداری نمائی البته باو خواهی رسید چنانچه آن عارف گفته:
در بیابان   گر   بشوق  کعبه  خواهی  زد    قدم
سرزنشها  گر  کند خار  مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد نا پدید
هیچ راهی نیست کورانیست پایان غم مخور
خلاصه گذشتن از صراط در قیامت چنانچه در احادیث بیان شده است اقسامی دارد و اختلاف در سرعت و بطوء آن منوط بمراتب و معرفت و توحید است کسی که همه عمر در طریق معرفت قدم زند و در توحید استکمال یابد روز قیامت از صراط مثل برق می گذرد و بعضی مثل حرکت نمودن اسب تندرو و بعضی مثل حرکت شخص پیاده و بعضی افتان و خیزان و همین طوری که مردم در این عالم در طریق معرفت و شناسائی حق تعالی متفاوتند چناناچه فرموده اند: ( بسوی خدا راه هائی است بعدد افراد مردم) در صراط قیامت هم که صورت همین طریق سیر انسان است در این عالم مردم بی اندازه در سیر متفاوت می باشند. و اینکه در بعض اخبار دیگر صراط در دنیا را تعبیر فرموده بعالم عامل که رهنمای خلق باشد بسوی حق تعالی چنانچه امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده: ( من صراط ممدود بین بهشت و جهنم می باشم ) آن هم بازگشت بهمین معنی دارد زیرا که امام بر حق کسی می باشد که رهنمائی نماید خلق را بسوی شناسائی حق تعالی.
و منافاتی نیست بین اینکه گفتیم صراط طریق پیمودن راه حق است و اینکه در اخبار بسیار است که صراط جسری است کشیده شده روی جهنم و بایستی تمام خلایق از روی آن بگذرند.
زیرا چنانکه بعضی از محققین گفته اند صور حقایق مختلف می گردد بحسب اختلاف عوالم و نشآت یعنی یک حقیقت وحدانی در هر عالم و نشأه ای ممکن است طوری تظاهر نماید مثل اینکه صراط انسان یک حقیقت و یک معنی است و آن طریق سیر وی (1) است از اول تکوین تا پایان امر او و چون قیامت عالم جمع است و تمام حقایق منطوی در وی است هر چیزی در آن عالم بحقیقت و صورت مناسب خود نمایان می گردد.
و از اینجا می توان فهمید سر اینکه چگونه افعال و اعمال انسان که در این عالم از عوارض بشمار می رود در قیامت مجسم می گردد مثل تطایر کتب و تجسم اعمال (2) که آیات قرآنی و اخبار بسیار ناطق بر آن است.
و تجسم اعمال از قبیل قلت ماهیت و حقیقت نمی باشد تا اینکه از محالات شمرده شود زیرا که همین اعمال ما و همین طریق سیر و سلوک ما در روز قیامت اینطور نمایان می گردد و چنانچه گفته شد در آن وقت معانی صورت می گیرد و باطن ظاهر می گردد.
و سرش اینست که چون آخرت عالم تام و تمام است و در آن وقت هر چیزی بمنتهای کمال خود می رسد پس شدت و قوت وجود موجودات بحدی می رسد که عوارض این عالم در آنجا بقدر جواهرش نمایش و تظاهر می نمایند چنانچه جمادات و نباتات آن عالم صاحب نطق می گردند و اجزاء بدن آدمی شهادت می دهد بر آنچه از وی صادر گشته و شاید اشاره بهمین مطلب دارد قول حق سبحانه که فرموده : « و ان الاخره لهی الحیوان لو کنتم تعلمون».
بعبارت دیگر نه این باشد که عرض جوهر گردد یا اینکه افعال اجسام گردند زیرا که قلب ماهیت یکی از محلالات بشمار می رود بلکه شدت و قوت موجودات در قیامت بحدی می رسد که عرض کار جوهر می کند و افعال مثل اجسام نمایش می یابند .
شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار از صادق آل محمد صلی الله علیبه و آله چنین نقل نموده که حضرتش در پاسخ سئوال از صراط فرمود: صراط راه معرفت بسوی حق عالی است و صراط دو قسم است صراط در دنیا و صراط در آخرت و اما صراط در دنیا امامی است که واجب است برای مردم اطاعت نمایند او را کسیکه در دنیا او را بشناسد و در طریق هدایت پیروی وی نماید در آخرت می گذرد از صراطی که جسر جهنم می باشد اما کسی که در این عالم آن امام را نشناسد در قیامت قدم او در صراط می لرزد و در جهنم می افتد.
خلاصه صراط در قیامت امری است محقق لکن اصل و منشأ او طریق سیر و سلوک در این عالم است.
پس صراط طریق استکمال است و مسافر نفس آدمی است که از اول تکوین و اول پیدایش تا آخر امر همیشه در سیر است و مسافرت در نفس خود می نماید از حالی بحالی و از منزلی بمنزلی تا برسد بکمال لایق بخود.
انسان هر قدر در این عالم در طریق معرفت حق تعالی و بندگی و عبودیت او سریعتر حرکت نمود و جهات روحانی خود را قوی تر و لطیف تر گردانید و از قید شهوات نفسانی و طبیعی وارسته گردید بر قوت و لطافت روح وی افزوده می گردد و در قیامت از صراط که جسر جهنم است تندتر حرکت می کند چنانچه در اخبار و احادیث بسیار است که بعضی مثل برق جهنده بعضی چون باد تندرو ، بعضی مثل پیادگان بعضی مثل اسب تندرو ، برخی مانند اطفال چهار دست و پا ، بعضی آویخته در جهنم ، بعضی بقدم اول بجهنم می افتند.
و سر اختلاف مردم در گذشتن از صراط شاید این باشد که هر نفسی در این عالم بسبب ریاضیات و مجاهدات مصفا گردید و از آلودگی معاصی و قید شهوات نفسانی رهائی یافت قوت و لطافت جهات روحانی وی افزوده می گردد و قیامت که ظهور باطن است و چنانچه گفته شد بدن بصورت اعمال و اخلاق جلوه می نماید آنوقت بمناسبت لطافت روح چنان بدن مصفا و لطیف و قوی می گردد که مثل برق از روی صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر و از شب تاریکتر است می گذرد.
آنچه در این عالم خارق عادات و کراماتی که از انبیاء و اولیاء دیده شده است روی همین اصل است بلکه مرتاضین هم اگر خارق العاده ای از آنها دیده شود برای این است که بریاضیات قوای حیوانی خود را تضعف می نمایند تا آنکه نفس و روح در اثر  ضعف قوای حیوانیه قوی و لطیف گردد و کاری که در نظر دارند و از دیگران ساخته نمی شود انجام دهند.
اما نفسی که آلوده بشهوات و خود پرستی و پایند آرزو و آمال دنیوی گردید روحش از بدن وارسته گان سنگین تر و کثیف تر می گردد چه رسد ببدن او این است که بقدم اول بجهنم می افتد و شاید اشاره بهمین مطلب دارد قول حق تعالی که فرموده : « لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل السافلین».
زیرا که آلودگی نفس از پیروی نمودن شهوات باعث ثقل و سنگینی وی می گردد و ثقل و کثاقت باعث تنزل و هبوط او می شود.
خلاصه چنانچه مکرر گفته شد تمام مطالبی که در امر معاد از طرف سفرا الهی و پیشوایان ما گوشزد بشر شده تماماً مطابق حکم عقل و قاعده تکامل و سیر استکمالی بشر است و چون قیامت عالم جمع و عالم تام و تمام است هر چیزی را بتمامه نشان می دهد چنانچه تمام حرکات و افعال و اعمال و آنچه بشر گفته و کرده و ملکات و اوصافی که کسب نموده و در خود اندوخته و در نفس خود پنهان نموده تماماً در معرض بروز و ظهور می رسد و طریق سیر او در دو قوس نزول و صعود و نحو حرکت وی و طریق مشی او هم بصورت مناسب خود تظاهر می نماید تا آنکه بر خلایق معلوم گردد که جهنمی بچه طریقی حرکت می نموده و بهشتی بچه طریق و عدل حق بر تمام جهانیان ثابت گردد.
پس کسی که در این عالم بر طریق انبیاء و اولیاء مشی نماید و در شریعت حقه ثابت قدم باشد بر طریق مستقیم حرکت نموه این است که در اوقات شبانه روز مأموریم از طرف حق تعالی که چند دفعه در نماز بخوانیم « اهدنا الصراط المستقیم » زیرا که خداوند تعلیم ما فرموده که از او بخواهیم که ما را هدایت نماید براه راست یعنی بطریق مستقیمی که سعداء و نیکوکاران و برگزیدگان رفته اند و طریق کسانی که خداوند آنها را گرامی داشته و انعام و اکرام درباره آنها نموده و بر طریق مستقیم حرکت می نمایند.

................................................
(1)- مقصود از سیر حرکت معنوی و پیمودن طریق استکمال است.
(2)- یعنی طیران و پرواز نمودن کتب اعمال و مجسم شدن عملها.