کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
مطلب سوم از باب دوم ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

مطلب سوّم در بیان آن كه حضرت امیر (عليه السّلام) قسمت کننده بهشت و جهنم است.
اخبار در این خصوص از طرق شیعه و سنی بسیار است لکن به جهت اختصار، اقتصار می شود به ذکر چند حدیثی که متفق علیه شیعه و سنی می باشد در یکی از کتابهای معتبره سنّی می نویسد که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  یا علی روزی که قیامت برپا شود تختی از نور برای تو زده می شود و بر سر تو تاجی مي باشد که از شدت نور آن نزدیک مي شود اهل محشر کور شوند پس از آن از جانب خدای عزوجل ندائی شنیده می شود که کجا مي باشد وصیّ محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم )  ؟ تو گوئی حاضرم دو مرتبه نداء مي رسد داخل بهشت گردان کسانی را که دوست مي دارند تو را و داخل جهنم گردان کسانی را که دشمن می دارند تو را یا علی (عليه السّلام) تو قسمت کننده بهشت و جهنم می باشی.                        
صاحب کتاب ینابیع المودۀ از کتاب فرائد المسمطین که یکی از کتاب های معتبره نزد اهل سنت است چنین نقل می کند: که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) به اصحاب خود فرمود:  هر وقت خواستید از خدای عزوجل چیزی سؤال کنید، سؤال کنید، زيرا که از برای من است وسیله . اصحاب عرض کردند چه چیز است وسیله؟ فرمود:  درجه ای است در بهشت و برای او است هزار پله و بین هر پله تا پله دیگر به قدر رفتن اسب جوان است در یک ماه، و هر پله از یک نوع جواهرات ساخته شده یکی از لؤلؤ، یکی از یاقوت، یکی از زمرد، یکی از زبرجد، یکی از مرجان، یکی از کافور، یکی از نور، یکی از عنبر و همین طور این هزار پله ساخته شده از جواهرات گوناگون مي باشد و این درجه بین درجه های پیغمبران مثل ماه است بین ستارگان و منادی نداء می کند این درجه ي محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم ) خاتم پیغمبران مي باشد. و در آن روز من پوشیده ام لباسی از نور و بر سر من است تاج رسالت و اکلیل کرامت و علی بن ابیطالب (عليه السّلام) پیش روی من است و به دست اوست علم من و آن لواء حمد است و بر آن نوشته شده (لااله الا الله محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) علی ولی الله (عليه السّلام)) و دوستان علی (عليه السّلام) رستگار و فائزند تا آن كه من در بالای آن درجه می روم و علی (عليه السّلام) یک درجه از من پائین تر است و علم من به دست اوست و در آن روز باقی نمي ماند پیغمبری و نه صدیقی و نه شهیدی و نه مؤمنی مگر آن كه چشم خود را بالا می کند و به سوي  ما نظر می کند و گویند خوشا بحال این دو بنده که چقدر خداوند آنها را گرامی داشته  پس منادی نداء مي كند به طوري كه همه خلایق صدای او را می شنوند که این دوست خدا محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم ) است و این ولی خدا علی (عليه السّلام) است و مي آيد رضوان خزینه دار بهشت و گوید یا رسول الله پروردگار مرا امر کرده که کلیدهای بهشت را بدهم به تو و من مي گيرم آنها را و می دهم به برادرم علی (عليه السّلام) و مي آيد خزینه دار جهنم و گوید یا رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) پروردگار من امر فرموده: که کلیدهای جهنم را بدهم به تو، و من مي گيرم آنها را و مي دهم  به برادرم علی (عليه السّلام) و علی (عليه السّلام) می ایستد برطرف جهنم و زبانه ي آتش را به دست خود مي گيرد در حالي كه  شعلۀ آتش بالا می رود و جهنم در غایت حرارت و گرمی مي باشد و جهنم فریاد می کند یا علی (عليه السّلام) واگذار مرا نور تو شراره ي مرا خاموش کرده است و علی (عليه السّلام) به آتش گوید واگذار این شخص را که دوست من است و بگیر آنرا که دشمن من است و در آن روز جهنم اطاعتش برای علی (عليه السّلام) زیادتر است از بنده ي یکی از شما نسبت به آقایش از این جهت علی (عليه السّلام) قسمت کننده ي بهشت و جهنم می باشد.  
از کتاب مناقب که آن نیز یکی از کتاب های معتبره سنّیها است چنین نقل شده: که رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم )  فرمود:  یا علی (عليه السّلام) تو وصیّ منی جنگیدن با تو جنگیدن با من است و صلح کردن با تو صلح کردن با من است  و تو امامی و پدر یازده امام هستی و آنها طاهر و معصوم مي باشند  و از آنها است مهدی قائم (عجل الله تعالي وفرجه الشريف )  . و آن کسی است که زمین را پر می کند از عدل و دوستی یا علی (عليه السّلام) وای به کسی که دشمن بدارد شما را اگر مردی تو را و اوّلاد ترا به جهت خدا دوست بدارد خدا او را محشور می گرداند با تو و اوّلاد تو و شما در درجات بلند با من هستید و تو قسمت کننده ي بهشت و جهنم می باشی دوستانت را داخل بهشت میکنی و دشمنانت را داخل جهنم.
 در کتاب ینابیع المودۀ از یکی از کتابهای معتبره سنی، نقل می کند که روزی مأمون به امام  رضا (عليه السّلام) گفت: مرا خبر بده از حدیث امیرالمؤمنین علی (عليه السّلام) که به چه جهت گردید قسمت کننده بهشت و جهنم ؟ امام رضا (عليه السّلام) فرمود:  آیا تو روایت نکردی از آباء و اجدادت از عباس که گفت: شنیدم از رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) که فرمود:  دوستی علی (عليه السّلام) ایمان است و دشمنی او کفر. مأمون گفت: بلی . امام رضا (عليه السّلام) فرمود:  چون بهشت برای مؤمن است و آتش برای کافر و بهشت و جهنم قسمت می شود بر دوستی و دشمنی او، به اين  جهت او قسمت کنند بهشت و جهنم است پس از آن مأمون گفت: به جان خودم تو وارث جدت رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) می باشی. ابوالصلت گفت: چون امام رضا (عليه السّلام) به منزل خود برگشت گفتم: ای پسر رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) فدای تو شوم چه نیکو به مأمون جواب دادی فرمود:  این اباصلت تكلّم کردم با وی همان طوری که بود و شنیدم که پدر من از آبائش از علی (عليه السّلام) چنین حکایت می کرد که رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  یا علی (عليه السّلام) تو قسمت کننده ي بهشت و جهنم می باشی و روز قیامت به آتش گوئی این برای تو است بگیر و این برای من است  واگذار.    
نگارنده گوید: سرّ آن كه امیرالمؤمنین (عليه السّلام) قسمت کننده ي بهشت و جهنم است همان است که حضرت ثامن الائمه امام رضا (عليه السّلام) فرموده: که چون دوستی و محبّت او ایمان است و دشمنی و بغض او کفر است و بهشت برای اهل ایمان و جهنم برای اهل کفر مي باشد پس دوستی و دشمنی او بهشت و جهنم قسمت می گردد و سرّ آن كه دوستی او ایمان و دشمنی او کفر مي باشد این است که از بیانات سابقه معلوم شد که محبّت و دوستی وی بعینه دوستی و محبّت حقتعالی است و همین طور اطاعت و فرمان برداری وی بعینه اطاعت و فرمان برداری حقتعالی مي باشد و اوست (آیۀ الله العظمی و مظهر اتَّم اسماء الحسنی و حجۀ الله الکبری) بر تمام خلایق و هر کس چنگ زد به دامن ولایت او و اوّلاد طاهرین او رستگار گردید و هدایت یافت و هر کسی تخلّف ورزید و رو گردانید گمراه شد و به هلاکت ابدی پیوست.
خلاصه محبّت گوهر گران بهائی است که در هر قلبی یافت شود صفات محبوب را به خود جذب می کند و آن یگانه چیزی است که سبب ربط و اتصال بین محب و محبوب خود می گردد و از اینجا معلوم مي شود سرّ حدیث نبوی (صلي الله عليه وآله وسلم ) که فرمود:  (روز قیامت هر کسی محشور مي شود با آن كه دوست می داشت او را)، زيرا که علقه محبّت باعث یگانگی و اتحاد می شود و یگانگی و اتحاد سبب آن می گردد که بعضی از صفات محبوب در آینه قلب محب جلوه گردد و این است که سرّ آن كه فرمود:  اگر به قدر خردلی محبّت علی در قلب کسی باشد آتش جهنم ضرر به وی نمی رساند.
بلی چگونه آتش می سوزاند کسی را که پیوند کرده با دوستی از دوستان خدا اگر قطره ي ناچیزی خود را متصل گردانید به دریای محیط البته موجود می گردد به وجود دریا و باقی می ماند به بقاء دریا و از آفت حرارت خورشید محفوظ می ماند و اسم دریا را به خود می گیرد و همچنین اگر نخ نازکی یا موی باریکی خود را بچسباند به طناب محکمی به سبب آن طناب محکم می گردد یعنی موجود می گردد بوجود طناب و اسم طناب به خود می گیرد و آن شخص دوّم عالم امکان به چند جهت رهنما و هدایت کننده شیعیان و محبان خود می باشد.
اوّل به قول کلام و مواعظ و نصایحش چنان چه کتب و تواریخ و دفاتر پر است از کلمات جان بخش خدائیش.
دوّم به افعال حسنه و سیرت نیکویش و عبادات و ابتهاجات و عبوديّتش که هر کس متابعت و پیروی کرد او را بشاه راه نجات هدایت گردید و هر کس مخالفت ورزید در دریای ظلمت خودسری هلاک گردید.
سوّم به اخلاق حمیده و صفات و ملکات ملكوتيّه اش که هر یک از افعال و ملکاتش سرمشقی است از برای دوستان خود که اگر ترشحی از کوچکترین صفات حمیده اش برسد به دوستی از دوستانش شراره آتش قوای حيوانيّه او را خاموش می گرداند و او محبوب حقتعالی می گردد.
چهارم به حقیقت روحانيّه اش و به ارتباط و استغراق وجودش در لجه بحر عظمت حقتعالی و به آن جهتی که گردیده مظهر و نماینده جمیع صفات الهی عزّ اسمه جذب می کند، می کشاند دوستان خود را به سوی حقتعالی.
خلاصه، اثر دوستی و محبّت به دوستان خدا اين است که به آن قوّه ي محبّت که مثل آهن ربا است و اتصال و ربط دهد بین محب و محبوب و متصف گردد محب به بعض صفات محبوب.
 و از اینجا معلوم مي شود که معیار صحیح برای شناخته شدن دوستان حضرت امیر (عليه السّلام) اين است که بعضی از صفات حمیده و اخلاق ملكوتيّه آن مولی در آینه ي وجودش ظاهر و هویدا گردد و به سبب آن دوستی و محبّت شخص محب، محبوب حقتعالی گردد و به واسطه او قرب جوار احدیّت پیدا کند این است سرّ این که دوستی علی (عليه السّلام) ایمان است و دشمنی او کفر است. پس معلوم شد که محبّت یگانه چیزی است که انسان را از پستی طبیعت به اوج سعادت و رفعت ملكوتيّه می کشاند.


.
دست بر دامن مردان زن و اندیشه مکن
دولتت باد که از روی حقیقت بزی

 

هر که با نوح نشیند چه غم از طوفانش
دولت آنست که محمود بود پایانش

.

را ه راه مصطفی و آل اوست
راه حیدر رو که اندر راه او
را ه راه اوست دیگر راه نیست

 

چون بدانستی برو کاین ره نکوست
نور حق بد از دل آگاه او
گر روی راه دیگر جز چاه نیست
                                             (شیخ عطار)

بعد>