کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
مطلب اول ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

اخباری که شیعه و سنّی از پیغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم ) در فضیلت دوستیش نقل کرده اند متجاوز از حد وحصر است و اگر مدعی نباشیم که متواتر لفظی است شکی نیست که متواتر معنوی است یعنی کثرت اخباری که از رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) در این خصوص نقل گشته به قدری می باشد که زنگ شک و تردید را بالمرَّه می برد و محلی برای انکار باقی نمی گذارد چنان چه از کتب مخالفین معلوم می شود که احدی از مسلمین انکار این مطلب را ننموده بلکه نزد تمام آنها دوستی و محبّت حضرت امیر (عليه السّلام) یکی از واجبات عینیه شمرده می شود و اگر کسی به نظر انصاف بنگرد در فرمایشات رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) و ملاحظه کند لطف و شفقت آن بزرگوار را نسبت به علی بن ابیطالب (عليه السّلام) به طور قطع و یقین تصدیق می نماید به امامت آن سرور، زيرا که پیغمبری که خدای متعال در وصف او می فرماید (ما یَنطِقُ عَن الهوی اِن هوَ اِلا وحیّ یوحی) یعنی شخص رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) به دل خواه خود چیزی نمی گوید هر چه مي گوید وحی است و از جانب حقتعالی می باشد پس هرگز همچو کسی بدون دستور الهی امر نمی کند به دوستی شخصی.
و چون نسبت حقتعالی به تمام ممکنات مساوی است ممکن نیست بدون سبب و جهت بعضی را ترجیح و برتری دهد بر بعض دیگر، زيرا ترجیح دادن بدون جهت و سبب قبح است و از حقتعالی صدور کار قبیح محال است پس از این جا معلوم می شود که در وجود حضرت امیر (عليه السّلام) حقیقتی و کمالی پنهان بوده که در غیر او مفقود بوده است و از این جهت خدای متعال امر به دوستی او فرمود: ه و آن حقیقت و کمال همان ولایت مطلقه است که مقتضی امامت و خلافت می باشد و از این جهت خدای تعالی امر فرمود:  به دوستی و اطاعت او، و یاری او را برای مسلمین فرض عین قرار داد و ما در اینجا به طور اختصار می پردازیم به ذکر چند حدیثی که از مسلَّمات بین شیعه و سنی به سشمار می رود.
شیعه و سنی به طریق های بسیار نقل می نمایند از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) که خداوند در حدیث قدسی فرمود: ه (ولایه علی بن ابیطالبِ حصنی فمن دخل حصنی اَمن من عذابی) یعنی دوستی علی بن ابیطالب قلعۀ محکم من است و ایمن می ماند از عذاب من کسی که داخل آن قلعه شود.
و نیز شیعه و سنی به طریق بسیار چنین نقل می کنند که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  (دوست نمی دارد علی بن ابیطالب را مگر مؤمن و دشمن نمی دارد او را مگر منافق) و همین طور اتفاقی بین شیعه و سنی است که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) روز خیبر فرمود:  فردا علم را به کسی می دهم که خداوند فتح و پیروزی را به دست او می دهد و خدا و رسول را دوست می دارد و خدا و رسول هم او را دوست می دارد پس مردم آن شب تا صبح در فکر و اندیشه بودند که آیا پیغمبر فردا علم را به  که خواهد داد چون صبح شد اصحاب همگی آمدند خدمت پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) و هر یک امیدوار بودند که علم نصیب او گردد پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  کجا است علی بن ابیطالب (عليه السّلام) ؟گفتند مبتلا به چشم درد شدید گشته فرمود:  کسی برود به طلب او بعد از آن که حضرت امیر (عليه السّلام) حاضر شد پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) قدری از آب دهان مبارک به چشم وی مالید و دعا فرمود:  فوراً شفا یافت به طوری که گویا ابداً چشم دردی نداشته و علم را به دست او داد علی (عليه السّلام) عرض کرد یا رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) با آنها جنگ کنم تا مثل ما شوند فرمود:  نمایندگان خود را بفرست نزدیک آنها و آنها را بدین اسلام دعوت کن و خبر ده آنها را به چيزي كه واجب است بر آنها از حق خداوند عزوجل و قسم به خدا اگر یک نفر به  دست تو مسلمان شود برای تو بهتر است از شتران سرخ مو.
و ایضاً شیعه و سنّی به طریق بسیار نقل کرده اند که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) اشاره کرد به علی (عليه السّلام) و فرمود:  این علی (عليه السّلام) گوشت او گوشت من است و خون او خون من و منزلت او نزد من منزلت هارون می باشد نزد موسی (عليه السّلام) غیر از آن كه بعد از من پیغمبری نیست.
و نزد شیعه و سنی مشهور بلکه از مسلَّمیات تمام مسلمین است که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  (من کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه) یعنی هر کس من دوست و صاحب اختیار او هستم پس این علی (عليه السّلام) دوست و صاحب اختیار او می باشد.
و همین طور روایت شده که چون نازل شد آیه (قُل لااسئلُکم علیه اجرا الّا الموده فی القُربی) اصحاب عرض کردند یا رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) کیستند ذوی القربی که خداوند محبّت آنها را واجب کرده ؟فرمود: علی علیه السّلام و فاطمه (عليها السّلام) و حسن (عليه السّلام) و حسین (عليه السّلام).
و این روایاتی که ذکر شد و می شود در فضیلت دوستی حضرت امیر ( علیه السّلام ) نسبت به آنهائی که در این جا ذکر نکردیم قلیلی است نسبت به کثیر و اندکی است نسبت به بسیار بلکه قطره ای است نسبت به دریا و اکثر آنها مشهور و معروف است بین عامّه و خاصّه.
و شیعه و سنّی از پیغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم ) چنین نقل کرده اند (کسی که دوست دارد زندگی کند مثل زندگی من و بمیرد مثل مردن من و داخل بهشت گردد باید دوست بدارد علی (عليه السّلام) را و ذریۀ او را)
و در خبر دیگر فرمود: ه یا علی كسي كه  دوست بدارد تو را و در قلب خود ولایت تو را بپروراند خدا او را ساکن می گرداند در بهشت با ما.
و بالاتفاق شیعه و سنّی نقل می کنند: که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  هر کس علی (عليه السّلام) را دوست بدارد مرا، دوست داشته و هر کس علی (عليه السّلام) را دشمن بدارد مرا دشمن داشته.
و در کتاب نورالعیون نقل کرده از طرائف و او از اخطب خوارزم و او از عبدالله عمر که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود: در شب معراج پروردگار ودود به زبان علی (عليه السّلام) با من خطاب فرمود:  پس به الهام الهی گفتم: پروردگارا این خطاب از علی (عليه السّلام) بود یا تو خود خطاب فرمود: ی‌ ؛ فرمود:: یا احمد منم آن کسی که شبیهی و عدیلی ندارم تو را از نور آفریدم و علی را از نور تو خلق گردانیدم و بر باطن تو مطلع گردیدم و محبوب تر از علی (عليه السّلام) نزد تو کسی را ندیدم پس به زبان او با تو تكلّم کردم و وحشت تو را به امنیت و اطمینان مبدل فرمود: م.
و ابن مسعود گوید: روزی دیدم پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) دست علی (عليه السّلام) را در دست گرفته می بوسد پس پرسیدم یا رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) مرتبه علی در پیش تو چه قدر است فرمود:  همان مرتبه اي که مرا پیش خدا است و پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) به دست خود پیوسته عرق از جبین مبارک علی (عليه السّلام) پاک می نمود و همان دست عرق آلوده را بر روی نیکوی خود می مالید و مکرر می فرمود:  علی (عليه السّلام) مثل سر است از جسد من و علی (عليه السّلام) مثل روح است در بدن من و علی (عليه السّلام) مثل خون است در رگهای من و علی (عليه السّلام) از من است و من از علی (عليه السّلام) و جبرئیل می گفت: من از هر دوي آنهایم تا اینجا مفاد عبارت نورالعیون بود.
و ابن عباس گفته که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) نظر کرد به علی (عليه السّلام) و فرمود:  تو سیّد و آقائی در دنیا و سیّد و آقائی در آخرت،کسی که دوست دارد تو را مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست داشت خدا را دوست داشته و کسی که تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته و کسی که مرا دشمن بدارد خدا را دشمن داشته.
و همین طور شیعه و سنّی از پیغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم ) چنین نقل می نمایند که فرمود:  دوست نمی دارد علیّ بن ابیطالب (عليه السّلام) را مگر مؤمن و دشمن نمی دارد مگر منافق.
و در جای دیگر فرمود: ه اگر بنده عبادت کند خدا را بین رکن و مقام هزار سال و هزار سال و هزار سال و ما اهلبیت را دوست ندارد خدا می اندازد او را در آتش جهنّم، و در حدیث دیگر فرمود: ه دوستی علی بن ابیطالب (عليه السّلام) گناه را می خورد مثل اين كه آتش می خورد هیزم را.
و نیز شیعه و سنّی به اتفاق نقل می کنند که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  دوستی علی بن ابیطالب (عليه السّلام) حسنه و ثوابی است که سیئه و گناه، ضرر به او نمی رساند و دشمنی با علی بن ابیطالب سیئه و گناهی است که به او نفع نمی بخشد حسنه و طاعتی.
و نیز پیغمبر فرمود:  من و علی (عليه السّلام) از یک نور خلق شده ایم دوست من دوست علی (عليه السّلام) است و دشمن علی (عليه السّلام) می باشد یعنی چون من و علی (عليه السّلام) یک نور واحد و یک حقیقت وحدانیه هستیم هر کمالی که در من است بعینه در علی (عليه السّلام) موجود است و هر کمالی که در علی (عليه السّلام) است بعینه در من موجود است پس لازمۀ دوستی با من دوستی با علی (عليه السّلام) می باشد.
و اخبار از پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) در خصوص فضیلت دوستی حضرت امیر (عليه السّلام) به قدری زیاد است که احصاء و شماره نمی توان کرد و هر یک از آنها به طرق بی شمار منتهی به پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) می شود و در اینجا به جهت نمونه اشاره کردیم به مختصری از اخبار که در کتب بزرگان علماء شیعه و سنی ثبت و ضبط می باشد، زيرا که اشاره اهل بصیرت را کافی است.
گفتم: که الف گفت: دیگر هیچ مگو       در خانه اگر کس است یک حرف بس است


.
ای باحمد همسن و همتاج تو
ای با حمد لحمک لحمی شده
ای باحمد گفته اسرار اله
در ولایت انبیا را شه شده
ای نو تاج انما برداشته
ای بشا گردیت فخر جبرئیلا
ای تو را نشناخته جز حق کسی

 

ای با حمد در شب معراج تو
ای با حمد دمک دمی شده
وی باحمد داد خاتم صبحگاه
بر تمام اولیاء سرور شده
رایتی از هل اتی برداشته
وی تو ما دح شده رب جلیل
زانکه حق رفتی و حق گفتی بسی
                                            (شیخ عطار)