کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
القدر: آيات 1 تا 5 ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

سورة القدر
مكية و هى خمس آيات سوره القدر در تفسير ابو الفتوح رازى چنين گفته اين سوره برأى بيشترين مفسرين مدنى است و على بن حسين بن وافد گفته اول سوره‏اى كه در مدينه فرود آمد اين سوره بود و قتاده بروايت ابن ابى عفره از ابن عباس روايت ميكند اين سوره مكى است و پنج آيه و سى و سه كلمه و صد و دوازده حرف است زر بن حبيش از ابى بن كعب چنين روايت ميكند هر كس سوره قدر را بخواند مثل كسى باشد كه تمام ماه رمضان را روزه داشته و شب قدر را دريافته (پايان) و از امام صادق عليه السّلام روايت ميكنند كسى كه در نماز فريضه سوره قدر را بخواند بوى ندا ميرسد يا عبد اللَّه گناهان تو آمرزيده شد و عمل را از سر گير در مصباح كفعمى است كه از امام صادق عليه السّلام روايت ميكند كسى كه در شب هزار مرتبه سوره قدر بخواند مثل كسى ماند كه خود را در دار السلام ببيند و اگر صد مرتبه بخواند قبل از آنكه صبح شود خود را در بهشت بيند و اگر يازده مرتبه بعد از زوال و نماز ظهر بخواند نميرد مگر آنكه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را ببيند و اگر هفت مرتبه بعد از دو ركعت نماز عشا بخواند محفوظ ماند از شرّ آنچه از آسمان بزمين فرود ميآيد تا صبح شود.

و اگر خوانده شود بر چيزى كه دفن شده محفوظ ماند و اگر بآب خوانده شود و كسى بياشامد نورى در چشم وى و يقين در قلب وى پديد ميگردد و حكمت باو عطا ميشود و آدم مهموم غمناك اگر بخواند هم او رفع ميشود و مريض بخواند شفا مى‏يابد و مسافر بخواند سلامت بوطن ميرسد زندانى بخواند از زندان نجات مى‏يابد.                       
مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 199

 [سوره القدر (97): آيات 1 تا 5]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3) تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (4)

سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)

 (ترجمه)

بنام ايزد هستى بخش صاحب رحمت عام و خاص‏

محققا ما اين قرآن (بزرگوار را) در شب قدر فرود آورديم،

چه چيز تو را بعظمت اين شب آگاه گردانيد،

شب قدر (از حيث مقام و رتبه) بهتر است از هزار ماه،

در آن شب فرشتگان با روح بزمين فرود مى‏آيند باذن پروردگارشان از هر امرى (كه مأمور گشته‏اند)

اين شب رحمت و تهنيت است تا دميدن طلوع فجر

 (توضيح آيات)

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اصل نزول در لغت بمعنى انحطاط و فرود آمدن از بالا بپائين است مثل قوله تعالى وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً و نزول نعمت از جانب اله عالم عطايا و بخششهاى او است و آن دو قسم است يا عين شيئى فرود مى‏آيد مثل فرود آمدن قرآن از لوح محفوظ بعالم طبيعت يا نزول اسباب نعمت است مثل قوله تعالى اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ كه مقصود از انزال كتاب عين آيات قرآنى و باقى كتابهاى آسمانى است و مقصود از انزال حديد اسباب و معداتى است كه حديد را پديد آرد در غريب القرآن راغب اصفهانى چنين گفته فرق است بين انزال و تنزيل
مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 200

 كه تنزيل مختص بچيزى است كه در محل معين آنهم متفرق او بتدريج فرود آيد لكن لفظ انزال عموم دارد يعنى فرود دفعى و تدريجى هر دو را شامل ميگردد در اينكه مرجع ضمير غائب در انزلناه قرآن است حرفى نيست و اطلاق آيه كه بلفظ انزلناه آمده چنين مينمايد كه قرآن در شب قدر يك دفعه بر قلب پيمبر خاتم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرود آمده با آنكه خلافى نيست كه قرآن بتدريج و آيه آيه بتوسط جبرئيل در مدت بيست و سه سال فرود آمده.

 (سخنان مفسرين راجع بچگونگى فرود آمدن قرآن)

 (1) قرآن در شب قدر يك دفعه از لوح محفوظ بآسمان دنيا فرود آمده و در مدت بيست و سه سال آيه آيه بزمين آمده (ابن عباس) (2) مقصود از (ها) در انزلناه اول آيه‏اى است كه در شب قدر فرود آمده (3) در شب قدر قرآن از لوح محفوظ فرود آمده بسوى كتبه و جماعتى از ملائكه، كه در آسمان دنيا ميباشند و بعد آيه آيه بتوسط جبرئيل بعالم دنيا فرود آمده. (مقاتل) و ممكن است گفته شود حقيقت و معنويت قرآن در شب قدر يك دفعه بقلب مبارك رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و مقام روحانيش فرود آمده و بعد بتدريج و آيه آيه بحسب مقتضيات وقت در مرتبه جسمانيش نزول نموده و مأمور باجراء گرديده و شاهد بر آن آياتى است كه بلفظ تنزيل آمده مثل قوله تعالى وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ و شايد مقصود از قلبك طور هفتم از اطوار قلب باشد كه آن را مهجة القلبش نامند و ينبوع اشراقات و الهامات است.

 (و بين مفسرين راجع بليله قدر از چند جهت مورد بحث واقع گرديده)

 (اول) شب قدر يعنى چه‏

 (1) ليلة القدرش گفته‏اند براى آنكه خداوند در اين شب تقديرات و آنچه

مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 201
بايد در عرض سال واقع گردد تقدير مينمايد (2) قدرش ناميده‏اند براى آنكه در آن شب خير و بركت و مغفرت است و از ابن عباس روايت شده كه در نصف شعبان تقديرات بسته ميشود و در شب قدر جارى ميگردد.

 (3) شب قدرش گفته‏اند بمناسبت شرف و فضيلت و خير و بركتى كه در آن شب هست مثل اينكه گويند فلان مرد قدر و منزلت وى بزرگ است چنانچه در آيه وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ فرموده بزرگ نشمردند خدا را آن طورى كه بايستى او را بزرگ شمارند شب قدرش گفته‏اند براى آنكه در آن شب فرود آمد كتاب صاحب قدر براى رسول (صاحب قدر و عظمت براى امت صاحب قدر بر دست ملك صاحب قدر و منزلت‏

 (دوم) شب قدر چه شبى است‏

بعض مفسرين اظهار ميدارند كه شب قدر مخصوص بعصر حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوده چون حضرتش وفات نمود حكم شب قدر تمام شد ديگرى گفته حكم شب قدر تا قيامت باقى است از ابو مريد چنين نقل ميكنند كه از ابو ذر غفارى پرسيدم كه آيا شب قدر برداشته شده يا باقى است گفت من از رسول اللَّه پرسيدم كه شب قدر همان در زمان انبياء بوده يا هميشه باقى است فرمود لا نيز ديگرى گفته من از ابو هريره پرسيدم كه ميگويند شب قدر را از ما گرفتند گفت دروغ ميگويند گفتم در سال چه شبى شب قدر است گفت در ماه رمضان جمهور علماء نظر بدلالت قوله تعالى شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ و اين آيه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ عقيده بر اين است كه شب قدر در ماه رمضان است و تا قيامت باقى است و اينكه در چه شبى از شبهاى رمضان است مورد بحث واقع گرديده.

حسن بصرى گفته شب قدر شب هفدهم رمضان است، ديگرى گفته شب اول                      
 مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 202

 رمضان است، ابو الفتوح رازى گفته در دهه آخر رمضان است و گفته اين رأى شافعى و ابو هريره و مذهب اهل بيت است ابو هريره از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چنين روايت ميكند كه فرموده در دهه آخر بايد بسيار دعا نمود و از خدا طلب نمود از حضرت على عليه السّلام است كه گفته پيمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در عشر آخر رمضان اهل بيت خود را از خواب بيدار مينمود براى عبادت و از ابو سعيد خدرى نقل ميكنند كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم شب بيست و يكم را تا روز نماز ميكرد و آن شب از آسمان باران مى‏آمد و حضرتش در ميان آب و گل سجده مينمود بقول ديگر شب قدر بيست و سوم ماه رمضان است و در اخبار از اهل بيت رسيده كه از جهنيه شخصى خدمت رسول اللَّه آمد گفت از راه دور آمده‏ام مرا بشب قدر ره نمايى كن فرمود عليك بليلة بيست و سوم ديگرى گفته شب قدر شب بيست و هفتم است و از بعض صحابه روايت ميكنند كه رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در شب بيست و سوم دو ثلث از شب را نماز ميخواند و شب بيست و پنجم دو بهره از شب و در شب بيست و هفتم تا صبح نماز ميخواند از ابو بكر وراق از عدد كلمات اين سوره سؤال نمودند گفت بعدد شبهاى ماهست سوره سى كلمه است ماه سى شب آن گاه گفت بشمار او ميشمرد چون بهى رسيد گفت هى هى همين است شب قدر زيرا كه هى) در سوره قدر كلمه بيست و هفتم است.

و نيز گفته‏اند (ليلة القدر) نه كلمه است در سه ضرب ميشود بيست هفت ميگردد و بقول ديگر شب قدر شب نوزدهم ماهست و شب اول ماه را نيز بعضى گفته‏اند. (پايان) شايد حكمت اينكه شب قدر را تعيين ننموده‏اند براى اين باشد كه مؤمنين                       
مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 203

 همه شبهاى ماه رمضان را بعبادت قيام نمايند چنانچه اسم اعظم الهى در بين اسماء الحسنى مخفى داشته‏اند كه خدا را بتمام اسماء خوانده شود و نيز ساعت استجابت دعا از بين ساعات پنهان داشته‏اند كه در تمام ساعات روى نيازمندى بدرگاه بى نياز آورده شود و نماز وسطى بين نمازهاى پنجگانه مخفى داشته‏اند كه تمام نمازها مراقبت شود و نيز موقع مردن را مخفى داشته‏اند تا انسان هميشه ترسناك باشد و از معاصى خوددارى نمايد ابو الفتوح رازى در تفسير خود چنين گفته در قرآن خداوند پنج چيز در باره خود گفته و پنج حكم راجع برسولش فرموده آنچه در باره خود فرموده اول انزال دوم تعليم سوم تثبيت چهارم تيسير پنجم حفظ انزال در شهر رمضان شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ تعليم ببيان تثبيت كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ تيسير فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ حفظ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ آن پنج حكم راجع بقرآن كه در باره رسولش فرموده اول ابلاغ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ دوم قرائت اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ سوم تلاوت وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ چهارم بشارت (و لتبشر به المتقين) پنجم انذار وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا (پايان) وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ اشاره ببزرگى و عظمت شب قدر دارد كه بماء تعجب برسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خود خطاب مينمايد كه تو چه دانى شب قدر چيست بعد در مقام بيان برآمده و شب قدر را توصيف مينمايد لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ شب قدر بهتر است از هزار ماه ظاهرا شب قدر از حيث زمان و شب بودن برترى بر شبهاى ديگر ندارد و برترى آن شايد باعتبار جهات ديگرى است كه عبادت در آن شب از شبهاى ديگر امتياز يافته و يكى از آنچه باعث مزيت آن گرديده همان است كه قرآن در آن شب                      
 مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 204

 فرود آمده چنانچه فرموده إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ كه بركت داشتن و ذى قدر بودن آن ممكن است بالعرض و امر اعتبارى باشد كه بآن اعتبار شرافت پيدا نموده زيرا آن شبى كه قرآن در آن شب فرود آمده باعتبار شرافت قرآن بهتر از هزار ماه بشمار ميرود و باعتبار همان شرافت عرضى است كه اعمال خيرى كه در آن شب واقع ميگردد بهتر از عبادت هزار ماهى است كه خالى از شب قدر باشد.

و نيز چنانچه در اخبار و آثار رسيده تقديراتى كه در سال بايستى اجرا گردد و در لوح محفوظ ثبت گرديده در شب قدر از مرتبه قضا بمرتبه قدر فرود مى‏آيد و در ايام سال جارى ميگردد پس شب قدر اگر چه از حيث زمان با شبهاى ديگر مساوى بنظر مى‏آيد لكن باعتبار وقايعى كه در آن شب واقع شده و ميشود امتياز پيدا نموده مثل اينكه زمين از حيث مكان در همه جا يكسان است لكن باعتبار جهات ديگر مثل مسجد و كعبه و مشاهد مشرفه شرافت عرضى پيدا نموده و اخبار و احاديث در فضيلت و شرافت شب قدر و ثواب عبادت در آن بسيار است كه در كتب ادعيه ثبت گرديده ابو هريره از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چنين حديث ميكند (هر كس در شب قدر از روى ايمان و خلوص نماز كند خداى تعالى گناهان گذشته او را بيامرزد عبد اللَّه عباس روايت ميكند در اين شب بفرشتگان امر ميشود كه با جبرئيل از سدرة المنتهى بزمين آيند با چهار لواء و در چهار جاى بزنند، پشت خانه كعبه سر تربت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم، در مسجد بيت المقدس، در طور سينا آن گاه بامر جبرئيل ملائكه پراكنده شوند هيچ سرايى و حجره‏اى و سفينه‏اى نماند كه در آنجا مؤمن و مومنه‏اى باشند مگر آنكه ملائكه داخل ميشوند مگر خانه‏اى كه در آن سگ يا خوك يا خمر يا صورت و مجسمه يا چيزى از حرام باشد و همه شب تهليل و تسبيح
مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 205

 و استغفار ميكنند براى امت محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چون صبح شود رو بآسمان آرند ملائكه ساكنين عالم دنيا آنان را استقبال نمايند گويند از كجا مى‏آئيد گويند از زمين كه دوش شب قدر بوده ملائكه سؤال نمائيد خدا با امت محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چه كرد گويند خدا صالحين آنان آمرزيد و شفاعت آنها را در باره گنهكاران قبول نمود آن وقت فرشتگان بآواز بلند تهليل و تسبيح مينمايند و بر آن كرامتى كه بامت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عطا نموده شكر ميكنند و همين طور ملائكه آسمان اول ميروند بآسمان دوم و از آنجا بآسمان سوم و چهارم تا ميرسند بسدرة المنتهى و از آنجا ببهشت عدن و همين طور سؤال و جواب بين ملائكه دائر ميگردد و همه تسبيح و حمد و ستايش الهى را بجاى مى‏آورد تا آخر حديث كه مفصل است (ابو الفتوح رازى)

سخنان مفسرين در شأن نزول آيه و در وجه تعيين الف شهر

 (1) از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حديث ميكنند چهار عابد را نام برد كه هر يك هشتاد سال عبادت كردند و طرفة العينى معصيت ننمودند ايوب زكريا حزقيل يوشع صحابه تعجب نمودند آن گاه جبرئيل اين سوره را آورد و بيان نمود كه عبادت يك شب تو بهتر است از عبادت هزار ماه آنها (2) وقتى عمر امت پيمبر اكرم را بر او عرضه نمودند و عمر امت پيشين را باز نمودند چون عمر امت خود بنظرش كم آمد اين سوره فرود آمد كه بعمر كم آنان بر طاعتشان ثواب بسيار ميدهيم تا يك شب آنها مطابق گردد با هزار ماه (3) حديث ديگر برسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عرضه نمودند كه در بنى اسرائيل مردانى بودند كه هشتاد سال روزه بروزه ميبردند و شب تا صبح قيام مينمودند حضرتش از خدا طلب نمود كه در امت او نيز چنين عبادتى باشد اين سوره فرود آمد (4) ملك سليمان هزار ماه بود و ملك ذو القرنين هزار ماه و مؤمنى كه اين شب را دريابد از ملك سليمان و ملك ذو القرنين بهتر است‏

مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 206

 و غير اينها از روايات و توجيهاتى كه مفسرين در شأن نزول آيه نموده‏اند بسيار است بهمن قدر اختصار نموديم تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ در بيان شرافت و فضيلت شب قدر است كه در آن شب ملائكه و روح فرود مى‏آيند براى هر امرى كه مأمور بانجام آن گرديده‏اند در اينكه مقصود از روح كه عطف بملائكه داده شده چيست اكثر مفسرين را عقيده بر اين است كه جبرئيل امين است و اخبار بسيارى نيز شاهد بر اين است و اين قول را تأييد مينمايد.

قول ديگر مقصود از روح آن فرشته‏اى است كه در قيامت در يك صف ميايستد و تمام فرشتگان ديگر در يك صف يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ هى مبتداى مؤخر سلام خبر مقدم يعنى در اين شب خير و سلامت و بركت است يا اين شب از خدعه و وسوسه شيطان بسلامت و در امان است يا در اين شب ملائكه و روح تا صبح سلام و درود ميفرستند براى مؤمنين اين توجيهات و تأويلاتى كه مفسرين راجع باين سوره مباركه نموده‏اند بجاى خود و باعتبار ظهور لفظى آيات بموقع و باعتبار فهم عرفى نيز درست و صحيح بنظر مى‏آيد و نيز مطابق با بعض احاديث است لكن نظر به اينكه قرآن ظاهرى دارد و باطنى قشرى دارد و لبّى تفسيرى دارد و تأويلى چنانچه در احاديث است كه قرآن را هفت بطن است و در بعض روايات هفت احرف است لهذا ممكن است آيات را تطبيق نمائيم بر معنى ديگرى علاوه بر آنچه مفسرين راجع باين مبارك سوره نموده‏اند

مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 207

 (توجيه لطيف)

مقدّمه بعرض مطالعه كنندگان محترم ميرسانم شكى نيست كه قرآن كلام الهى و از معدن عظمت الوهيت فرود آمده و همان طورى كه كلام ارائه ميدهد ما فى الضمير متكلم را قرآن نيز ارائه ميدهد معانى و مطالبى را كه از عالم لاهوت بعالم ناسوت ظهور نموده و همان طورى كه معانى از مرتبه عقل انسانى تنزل مينمايد بمرتبه نفس وى و از آنجا بمرتبه خيال و از مرتبه خيال بمرتبه حسّ مشترك و ذهن و از آنجا بصورت الفاظ در خارج بروز و ظهور مينمايد همين طور قرآن كه در وصف آن فرموده إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ كه از مرتبه علم لدنى و دفتر آفرينش تنزل نموده در عالم قضاء كه شايد اشاره بهمين مرتبه دارد آنكه در احاديث تعبير بمشيت شده كه خدا همه چيز را بمشيت خلق نموده و مشيت را بچيز ديگرى خلق ننموده و از مرتبه قضا تنزّل نموده و در لوح محفوظ ثبت گرديده و در عالم مجرّدات و در مرتبه عقل كل كه مظهر تام و تمام او حقيقت محمديّه است ظهور پيدا نموده و از آن مرتبه نيز تنزل نموده و در مرتبه نفس كلى عالم كه مظهر تام و تمام آن نفس شريف محمدى صلّى اللَّه عليه و آله سلّم و قلب مبارك وى است فرود آمده و نيز از آن مرتبه تنزّل نموده و در عالم طبيعت فرود آمده و بصورت الفاظ بروز و ظهور نموده و شب قدر شايد اشاره بعالم طبيعت باشد كه عالم طبيعت مثال شب ظلمانى است نسبت بروز عقلانى در احاديث وارد شده‏

 (ما من شى‏ء الا بعلم و مشيّت و اذن و قضاء و قدر و اجل و كتاب)

و چنانچه از اين احاديث و امثال آن استفاده ميشود مرتبه مشيّت قبل از مرتبه قضا و قدر است و از اينجا معلوم ميشود كه هر چيزى كه در اين عالم طبيعت ظهور و بروز مينمايد مراتبى را طى نموده تا آنكه در اين لباس ماديّت و در اين عالم دنيا كه پائين‏ترين و نازلترين مراتب خلقت بشمار ميرود جلوه نموده.                       
مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 208

 و نيز شكى نيست كه محل نزول قرآن قلب مبارك نبى خاتم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوده در سوره بقره آيه 91 فرمود قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ سوره شعراء آيه 192 وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ و غير اينها از آيات كه دلالت واضح دارد كه قرآن بتوسط روح الامين بقلب مبارك رسول اكرم فرود آمده و جمع بين اين آيات و آيه بالا إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ كه آن آيات بالا محل تنزيل قرآن را قلب رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم قرار داده و اين دو آيه زير محل انزال قرآن را شب قدر قرار داده و چون شب يك قطعه‏اى از زمان بشمار ميرود و نميشود محل و قرارگاه قرآن باشد مگر آنكه آيه اين طور توجيه شود (انا انزلناه فى قلبك فى ليلة القدر) يا آنكه ليل در آيه را تعميم دهيم و گوئيم شايد مقصود از شب عالم طبيعت است نه شب معين اگر چه تخصيص شب بعالم طبيعت خلاف ظاهر لفظ است لكن باعتبار معنى و جمع بين آيات بى مناسبت نيست.

پس از بيان اين دو مقدمه گوئيم إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ شايد اشاره باين باشد كه ما قرآن را از عالم ما فوق الطبيعه تنزّل داديم و بصورت الفاظ فرود آورديم در عالم طبيعت كه مصداق و مظهر كاملش مرتبه حسّ و بدن محمدى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است كه بسيار بزرگ و با عظمت و جلال و شريف و ذى قدر است وَ ما أَدْراكَ خطاب بپيمبر اكرم است كه تو چه دانى كه اين شب چه قدر عظمت و جلال دارد لكن ممكن است مقصود مؤمنين باشند كه آنان عظمت و بزرگى حسّ شريف او را نتوانند درك نمايند زيرا كه هيكل و جسمى مى‏بينند لكن نميدانند كه جسم آن بزرگوار مشكلات نور الهى و زجاجه انوار لم يزلى و محل ودائع آيات صمدانى است لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ شايد در مقام عظمت مرتبه حسّ و جسم محمدى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم برآمده كه طبيعت و بدن آن بزرگوار نسبت بباقى طبايع و ابدان                       
مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 209

 در لطافت و طهارت بالاتر و عظيم‏تر است از نسبت يك شب بهزار ماه و تشبيه بشب نه از جهت ظلمت و تاريكى آن است زيرا كه حضرتش جسما و روحا نور است كه ظلمت و تاريكى در او يافت نميشود چنانچه توصيف (بسراجا منيرا) گرديده بلكه ممكن است گفته شود تشبيه بشب از جهت سكونت و آرامش آن است و نيز همين طورى كه شب ملصق بروز روشن است جسم مبارك آن سرور نيز ملصق بروح آن بزرگوار است كه عين نور و حقيقت عقل و روح اعظم و مظهر انوار الهى است تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ نظر بعظمت و شأن قرآن دارد كه هنگام نزول قرآن در عالم طبيعت طبقات ملائكه با روح و شايد اشاره بهمان روحى باشد كه در پاسخ سؤال از روح فرموده (قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي) كه روح از عالم امر پروردگار من است (لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ) نه از عالم خلق كه ملائكه و روح بمشايعت قرآن از مقام خود تنزل نموده و از هر جانب و اطرافى بزمين فرود مى‏آيند سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ملائكه و روح سلام و درود ميفرستند بر حقيقت روح و جسم و طبيعت محمدى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مادامى كه طبيعت باقى است و تا وقتى كه روح شريفش از عالم طبيعت پيوند گردد بعالم نور و طلوع فجر حقيقت إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ خدا و ملائكه و مؤمنين و اين عاصى گنه كار تماما سلام و درود ميفرستيم بروح پاك آن سرور و ذريّه طاهرين او صلوات اللَّه و سلامه عليه و اله الطاهرين و اينكه در بعض روايات دارد كه مرجع ضمير (هى) امام زمان است تأييد مينمايد گفتار ما را زيرا كه امام بعد از رسول اكرم مظهر و نماينده و قائم مقام و نائب او است سلام و درود بر آن بزرگوار بعينه سلام و درود بر نبى اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است.