ادله اثبات صانع ای خواهر ، برای اصل وجود مبدء که او را خدا خوانیم، چنان چه گفتیم بهیچ وجه محتاج ببراهین فلسفی نیستیم همین قدر بشما توصیه می کنم که قدری بخود آئید و قوه عقل خدا داد را بکار بیندازید ، فکر کنید ، تدبر نمائید، آیا هیچ بنا بدون بناء و هیچ مصنوعی بدون صانع می شود انجام بگیرد؟ نزدیک تر از هر چیزی بما نفس و روان خودمان است ، فکر کن آیا صد سال و هزار سال سابق وجود داشتهای ، بدیهی است قبلا نبودی و بعد از نیستی موجود شدی و بعد از زمانی نیز از این عالم رحلت خواهی نمود آیا خودت را از نیستی بهستی آورده ای ؟ هرگز نمی شود ، اگر پیدایش خودمان بدست خودمان بود البته خودمان را بهتر از این که هستیم ترتیب می دادیم ، یعنی خود را کامل می ساختیم ، اگر پدر و مادر ما را از نیستی بهستی آورده بودند البته اولاد خود را بهتر از این که هستیم ترتیب می دادند و بالوجدان می دانیم که پدر و مادر بهیچ وجه تدبیری و مدخلیتی در خلقت اولاد و کیفیت ترکیب اجزاء و خصوصیت مواد و باقی اموری که مدخلیت دارد در وجود او ندارد. آیا قبل ا ز این که در این عالم قدم نهی در آسمانها ، یا کرات ، یا در زمین ، یا در کوهها و دریاها پنهان بودی ؟ هرگز نمی شود ، آیا روح و جان تو از کدام عنصری پدید گشته ، علاوه بر این که بوجدان خودمان می دانیم که قبلا وجود نداشته ایم و بعد از زمانی موجود شده ایم مشاهده می نمائیم که وجود ما تدریجاً تحقق پیدا نموده یعنی در هیمن عالم بتدریج پیدایش نموده ایم ، چنان چه مشاهده می نمائیم بدن انسان پس از آن که از حال جمادی بنباتی و از نباتی بحیوانی نمودار گردیده و بدن استعداد پیدا نمود روح بامر خالق یکتا ببدن افاضه گردید و اول مثل حیوان بلکه پست تر و ضعیف تر از بسیاری از حیوانات بشمار می رفت ، بعد کم کم مربی عالم بوی رشد داد و او را عقل و خرد و تمیز عطا فرمود. خلاصه شکی نیست که روح و بدن ما حادث است یعنی وقتی نبوده و بعد از زمانی موجود شده و از بدیهیات اولیه است که هر حادثی محدث می خواهد ، اگر در بیابانی عمارتی به بینی یقین قطعی پیدا می کنی که بنائی او را ساخته و لو آن که بناء را ندیده ای ، اگر کسی عقب سر طفل دو ساله یا سه ساله سیبی گذارد مثلاً و پنهان شود آن طفل باین طرف و آن طرف نگاه می کند که گذارنده سیب را ببیند زیرا که نزد وی بدیهی است که هر چه نبوده و بعد موجود شده پدید آورنده می خواهد ، ممکن نیست شیء معدوم بخودی خود موجود شود. نتیجه این شد که یکی از ادله قطعیه بر وجود مبدء عالم که او را خدایش خوانیم پیدایش اجزاء عالم است ، چنان چه می بینیم علی الدوام اشیائی و موجوداتی پدید می شوند و پس از آن بدیار نیستی فرو می روند. ای عاقل فکر کن اینها از کجا می آیند و بکجا می روند ،فرق انسان با حیوان بهمین قوه فکر و تمیز اوست ، انسانی که فکر و تمیز ندارد بمراتب از حیوان پست تر است ، زیرا حیوان بوظیفه خود عمل می کند ، خر هم بار می کشد و هم آزار بکسی نمی رساند ، تو که ادعای انسانیت و افضلیت می کنی چه تمیزی از حیوانات داری که آن ها را زیر فشار خود می آوری. دلیل دیگر که بسیار ظاهر و هویدا می کند که عالم را خالقی است دانا و توانا ، حرکت موجودات است.
|