مقاله دوم هر دانی ، قائم به «ما فوق» خود است اگر کسی بنظر تدبر و دقت در شالوده موجودات نظر افکند خواهد دید که هر موجود پست و ضعیفی در پرتو و وجود قوی تر از خود نشو و نما می کند و در اطوار وجود خود تحت وجود و تصرف وی ترقی می نماید و آن عالمی حافظ و مستکمل وجود اوست. این است که بعضی از دانشمندان گفته اند موجودات عالم طبیعت مراتب دارند هر مرتبه ای نسبت بمرتبه بالاتر خود ماده است و نسبت بزیر دست صورت تا برسیم بمراتب حیات طبیعی بشری که نسبت بمراتب زیر حکم صورت را دارد، اما نسبت بحیات روحانی که در سایه ایمان و رحمت خداوند حاصل می گردد مانند ماده است باین بیان حیات طبیعی نسبت بحیات ایمانی همچون طریق است نسبت بمقصد و قوه است نسبت بفعل. بعبارت دیگر هر موجود دانی را مقام و محلی است در عالی که می کوشد و علی الدوام بدور خود می چرخد تا آنکه متصل بوی گردد و هر موجود عالی را ظهور و بروزی است در دانی ، این است که تمام موجودات متصل و مرتبط بیکدیگر می باشند و مثل حلقه های زنجیر بهم پیوسته اند و بیکدیگر کمک می نمایند. چنانچه می بینیم قوام هیولا (1) بصورت عنصری است و کمال صورت عنصری بمعدنی و وجود طبیعت جسمی بسته بوجود قوه جمادی است (2) و نفوذ قوه جمادی است که اجزاء وی را متصل بهم نگاه می دارد و اگر نبود قوه جمادی اجزاء آن از هم متلاشی و مضمحل می گشت. سنگی را که می بینی بصورت جسمی در آمده بهمان قوه غیر مرئی است که اجزاء آن را مجذوب یکدیگر و متصل بهم نموده و بصورت شیئی واحد جلوه گری می نماید. و قوه جمادی تحت نفوذ قدرت نباتی قرار گرفته و قوه نباتی همانست که در گیاه ها فعالیت می کند و گیاه ها در پرتو وجود وی نشو و نما می نمایند. اگر نبود قوه نباتی هیچ گیاهی سر از زمین بیرون نمی آورد و همین قوه نباتی در حیوانات تحت نفوذ نفس حیوانی قرار گرفته و نفس حیوانی استیلاء و تفوق بر آن یافته و تمامی قوای جمادی و نباتی از شئون وی بشمار می روند. و همین نفس حیوانی با تمام قوی و مشاعر خود تحت نفوذ نفس ناطقه سلطان قوای حیوانی است و بر تمامی آنها فرمان فرمائی می کند و نفس ناطقه (3) انسان تحت نفوذ مجرد ملکوتی است و تماماً مسخر امر حق تعالی و تحت مشیت او قرار گرفته اند و این ترتیب مطابق نظام و حکمت الهی و شیرازه خلقت منوط بهمین ترتیب قرار گرفته است. غرض آنکه هر موجود پست و ضعیفی قائم بمافوق خود و موجود و متحقق بوی می باشد و محل ظهور سلطنت و فعالیت اوست و وجود هر دانی بسته بوجود عالی و در پرتو وجود عالی جلوه گری می نماید چنانچه مواد در تحت جماد و جماد در تحت حیوان و حیوان در تحت انسان و انسان در تحت مجردات و تماماً تحت سلطنت و استیلاء حق تعالی واقعند. و از اینجا معلوم می شود که موجود هر قدر عالی تر و قوی تر باشد دائره وجود وی وسیع تر خواهد بود و ظهور و انبساط او در عالم هستی زیادتر هویدا می گردد و مراتب زیر دست تحت نفوذ و سلطنت وی نشو و نما می نمایند. پس از آنکه معلوم شد وجود دانی بسته بعالی است و ظهور عالی بدانی است یعنی ظهور فیض او و اشراق نور او در دانی است از اینجا قاعده دیگری استخراج می شود و آن این است که انسان هر قدر در مدارج کمال(4) پیش برود نفوذ و ظهورش در عوالم دیگر زیادتر می گردد زیرا که در هر عالمی روئی دارد و در هر محلی جلوه ای می نماید (5) چنانچه وقتی که باعتبار جنبه مادیت بحالت عنصری ظهوری داشت از خود هیچ استیلاء و نفوذی نداشت و تحت استیلاء قوای روحانی قرار گرفته بود و چون از این مرتبه در مدارج کمال پله ای بالا رفت و بمرتبه نباتی رسید قدری استیلاء و نفوذ وی توسعه پیدا می نماید و بصورت نباتی تفوق و استیلاء بر مواد عنصری پیدا می کند و صورت عنصری محل ظهور و سلطنت وی می گردد چنانچه می بینی عناصر با ضدیت و تباینی که بین آنها است در تحت سلطنت نفس نباتی (6) چطور نفوذ خود را گم کرده و دست یگانگی و اتحاد بهم داده و رو بکمال می روند و چون از این مرتبه قدری بالاتر رفت و در پله سومین قرار گرفت و بمرتبه حیوانی رسید توسعه وجود وی زیادتر می شود و تمامی مراتب زیرین تحت نفوذ او قرار می گیرند و چون از این مرتبه قدمی برتر گذارد و در پله چهارمین از مدارج وجود تمکن یافت و بمرتبه انسانی رسید آن وقت است که تاج کرامت بر سر او افراشته و خلقت وجود بر قامت زیبای او آراسته و تمامی مراتب زیرین تحت استیلاء و تصرف او در می آیند و همه مسخر امر وی و بنده وار در مقابل عظمت و اقتدار انسانی کمر خدمت بسته و حلقه بندگی در گوش کرده و در برابر او زانو می زنند بلکه همه موجود بوی تابع وجود وی و طفیل هستی اویند و برای بقاء وی می کوشند زیرا که وجود وبقای آنها بسته بوجود و بقاء انسان است. در حدیث قدس خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده: ( اگر تو نبودی آسمان و زمین را خلق نمی کردم). خلاصه تمام موجودات از قبیل جماد و نبات و حیوان از شئونات انسان و در مرتبه نازله وی بشمار می روند و بطفیل وجود او موجودند و غایت و فائده آنها خدمت بنوع بشر است. انسان هم بایستی در مدارج (7) کمال مراحلی (8) را طی نماید تا بسر حد کمال انسانی برسد و هر فردی که بخواهد قدم بمرحله کمال گذارد بایستی از مرحله حیوانی صعود نماید و ریسمان شهوات و آرزو و آمال حیوانی و غلهای تقییدات طبیعیه را از پای خود در آورد تا آنکه بتواند در مدارج کمال بشری بسر قله کوه سعادت و رستگاری برسد.
................................................. (1)- هیولا ماده اشیاء است. (2)- همان قوه ای است که در جمادات می باشد و اجزاء جسم را متصل بهم نگاه داشته. (3)- نفس ناطقه هرگاه مقهور قوای حیوانی نشود و بفرمان فرمائی خود باقی ماند و مطیع فرمان مظهر عقل کل و مادی سیل خاتم النبیین گردد قواء و اعضاء را بخدمت وا می دارد آن وقت باوج رفعت و بزرگواری می رسد. (4)- یعنی درجات کمال (5)- یعنی یک نحو ظهور و نمایشی دارد. (6)- نفس نباتی آنست که در گیاهات است و گیاهات بهمان قوه رشد می کنند و بثمر می رسند. (7)- درجات کمال (8)- منزلهائی بپیماید یعنی استکمالاتی پیدا نماید.
|